«علل ناتوانی های یادگیری» و «واجد شرایط بودن برای دریافت خدمات آموزش ویژه» دو بخش دیگر از این کتاب است که در آن نویسنده به تاریخچه ناتوانی در یادگیری، مسایل عصبی در این نوع از ناتوانی و نیز موضوعاتی مانند قوانین حاکم در آموزش و برنامه های آموزش انفرادی پرداخته و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
مولف، در ادامه تالیف این کتاب ، «والدین و خانواده های دانش آموزان با ناتوانی های یادگیری» را در کنار«پیشگیری و مداخله در اوایل کودکی» گنجانده است، و در آن ها به والدین توصیه می کند تا دیدگاه های خود رانسبت به متخصصان تغییر بدهند.
تقریبا هر کسی ناتوانیهای یادگیری را به معنی غیررسمی آن میشناسد، بنابراین لازم است تا دانش آموزان با ناتوانیهای یادگیری، معلمان، مدیران مدارس، والدین، آسیبشناسان گفتار، روان شناسان، پزشکان و غیره، اصطلاح ناتوانیهای یادگیری را به شیوهای رسمیتر بشناسند. آنها باید بدانند که ناتوانی یادگیری یکی از مقولههای مستقل آموزش و پرورش ویژه است که براساس قوانین ایالتی و فدرالی ایالات متحده و قوانین مشابه در کشورهای دیگر، جایگاه قانونی دارد و تحقیقات بیشماری درباره آن انجام گرفته است. آنها باید درباره ویژگیهای افراد با ناتوانیهای یادگیری، علل ناتوانیهای یادگیری، چگونگی ارزیابی ناتوانیهای یادگیری، روشهای آموزشی برای درمان ناتوان یهای یادگیری و پیامدهای دراز مدت در مورد افراد با ناتوانیهای یادگیری اطلاعات داشته باشند.
ناتوانیهای یادگیری یکی از انواع ویژگیهای متفاوت افراد در جامعه معاصر است. تفاوتهای دیگر عبارتند از تیزهوشی، فلج مغزی، مهارت در ورزش، مشکلات رفتاری یا هیجانی، توانایی موسیقیایی، عقب ماندگی ذهنی، ناشنوایی، استعداد هنری، نابینایی و… (هالان و کافمن، ۲۰۰۳)