همان طور که در موردشان و آنیتا دیدیم، رفتار است که رابطه را نابود میکند نه طرحواره. درد طرحوارهای کاملا واقعی است، اغلب شدید هم هست؛ اما رابطهها از آنچه همسران در واکنش به درد انجام میدهند، یعنی راههای ناسازگار برای مقابله تأثیر میپذیرند نه از خود درد. توجه کنید وقتی ترس برخاسته از طرحوارهشان - اینکه نمیتواند از خودش مراقبت کند- فعال میشود، چه اتفاقی میافتد؟
آنیتا آزرده میشود، فاصله میگیرد یا به زادگاهش میرود و شان احساس خالی بودن می کند این طرحواره به شان میگوید فقط آنیتا میتواند در مورد این درد به دادش برسد؛ خودش کاری از دستش برنمی آید. پاسخهای رفتاری او این است که به امید وادار کردن آنیتا به نزدیکی بیشتر عصبانی میشود، پر توقع میشود و به او میچسبد. این رفتارهای مقابله ای شان است، نه طرحواره یا درد طرحوارهای که رابطهشان را بیثبات میکند.
در میان زوجها شایع است که الگوها و پاسخهای مقابلهای انعطاف ناپذیری را شکل دهند؛ اجتناب از تجربه یا اجتناب تجربهای که از داستان ها، پیشبینیها و انتظارات قدیمی تغذیه میشود. این پاسخهای مقابله ای، برای پریشانیهای بین فردی، تسکین موقتی است اما در بلند مدت به رابطه آسیب میزند. این پاسخها عبارتند از رفتارهای اجتناب تجربهای مانند چسبیدن، کناره گیری کردن، حمله کردن، اطمینان طلبی، دفاع کردن، توضیح دادن، کنترل کردن یا توقع داشتن.