یکی از هدف های عمده ی هر علم، اندازه گیری پدیده های مورد نظر و جنبه کمی دادن به آن هاست. وقتی پدیده ای را با اعداد نشان می دهیم به راحتی می توانیم آن را طبقه بندی کنیم و درباره آن قوانینی ارائه دهیم. در علم روان شناسی، مجموعه روش هایی که به ما کمک می کند تا ویژگی های روانی انسان را از حالت کیفی به حالت کمی درآوریم، اصطلاحاً روش روان سنجی نامیده می شود.
تعدادی از روان شناسان معتقدند که ارزشیابی برای اولین بار در چین و ۳۰۰۰ سال پیش به وجود آمد. تعدادی دیگر از روان شناسان ظهور ارزشیابی را به سال ۱۶۵ پیش از میلاد نسبت می دهند، زیرا در این دوره توانایی های افراد را اندازه می گرفتند و متناسب با توانایی ها، افراد را برای مشاغل می گماشتند، اما این تلاش ها خیلى جنبه علمی نداشت.
می توان گفت که پس از دایر شدن آزمایشگاه روان شناسی در سال ۱۸۷۹ به وسیلۀ ویلهلم وونت آلمانی روان سنجی رونق بیشتری می گیرد، زیرا در این آزمایشگاه به اندازه گیری فرایندهای حسی و مکانیسم های ادراکی، دقت، حافظه و هیجان می پردازند. شاگردان وونت که از تمام کشورهای جهان بودند، پس از مراجعت به وطن خود الگوی وونت را رونق می دهند. در سال ۱۸۸۴، گالتون آزمایشگاه مردم شناسی را در لندن دایر می کند. افرادی که از این آزمایشگاه دیدن می کنند، تحت آزمایش های مختلف قرار می گیرند.
در سال ۱۸۸۸، مک کین کتل آزمایشگاه آزمون ها را در آمریکا دایر می کند و در سال ۱۸۹۰ برای اولین بار کلمه آزمون را به کار می برد. به علاوه او ده آزمون می سازد، آنها را در اختیار دانشجویان قرار می دهد و تفاوت های فردی آنها را مطالعه می کند. اما آزمون های مک کین کتل مورد استفاده قرار می گیرند؛ زیرا از یک طرف هنجار نداشتند و از طرف دیگر توانایی های عالی ذهنی را اندازه نمی گرفتند. این انتقاد مخصوصا از طرف بینه و هانری دو روان شناس فرانسوی عنوان می شود.
در سال ۱۹۰۵ بینه به همراه سیمون، اولین مقیاس اندازه گیری هوش را ارائه می دهد. در واقع بینه بود که آزمون های واقعی روانی را تهیه کرد. آزمون او ابتدا در سال ۱۹۰۸ و بعد در سال ۱۹۱۱ تکمیل شد. متأسفانه مرگ بینه در سال ۱۹۱۲ مانع از این شد که او کارش را به اتمام رساند. آزمون بینه به اکثر زبان ها مخصوصا به زبان انگلیسی ترجمه و مطابق با فرهنگ هر کشور استاندارد شد. می توان گفت که همۀ آزمون های امروزی به نحوی از آزمون بینه الهام گرفته شده است.