آیا زندگی اجتماعی و روانی سالمندان جامعه ما سراسر هموار و بی دغدغه است؟ در ذهن بسیاری از ما پیری دورانی است که نباید به آن نزدیک شد و در دالان زندگی دری است که نباید گشود. دنیایی است به رنگ غروب، با بویی آمیخته از نم و نا. در ذهن ما این مرحله از زندگی را هاله ای از ابهام دلهره آور احاطه کرده است که نمی گذارد آن را در پرتو نگاهی پژوهشگرانه بنگریم. کتاب روان شناسی بزرگسالان به این مرحله از زندگی می پردازد و آن را واکاوی می کند. دریچه ای است به روی دنیایی که تا به حال به گونه ای علمی مورد بررسی قرار نگرفته است و حتی داده های آن به روشنی به بیان نیامده است. نویسندگان در مقدمه کتاب نوشته اند: در کتاب حاضر، هر یک از جریانهای اصلی تحقیق و نظریه های پیری شناسی را به صورت انتقادی و به طور خلاصه ارائه خواهیم کرد. پس از مقدمه کوتاه، نظریه های اصلی و دستاوردهایی را عرضه خواهیم کرد که مختص تحقیق در زمینه های زیست شناسی و پزشکی، جامعه شناسی و روان شناسی از دید پیری شناسی است. تا آنجا که ممکن است، سعی کرده ایم روابطی را که واقعیت های مورد مطالعه با هر یک از این رشته ها دارد، آشکار کنیم. پس از آن، دستاوردهایی را ارائه می کنیم که به بعضی جنبه های پیری مربوط بوده و مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. روابط موجود بین چشم اندازهای مختلف در مسائلی که به تدریج مطرح می کنیم، نظیر زندگی جنسی، سلامت روانی، مرگ و عزا، روشن تر متجلی خواهد شد. این مسائل اجازه می دهد تا عوامل کثیری را که به تبیین تجربه پیر شدن در فرهنگ ما کمک می کند، یکجا ببینیم.