یکی از اولین مشکلات استارتاپ ها و کسب و کارهای در حال شکل گیری، تقسیم کیک (تقسیم سهام) بر اساس ارزش حضور هر یک از افراد و آورده های شان است. این روش به دلیل فقدان الگوی مشخص، اغلب یا در همان روزهای اول، با نبود توافق میان مؤسسان مانع شکل گیری تیم و کسب و کار می شود یا حتی در صورت توافق غیر اصولی و غیر عادلانه، بعدها بحران ساز خواهد شد. به عنوان مثال، برای تشخیص وزن و ارزش آورده ها و کارهایی که هر فرد در موقعیت مختلف، از جمله بحران برای شرکت انجام می دهد، عموما به اندازه ی اضطراب ناشی از بحرانی که در آن هستیم، دچار خطای شناختی می شویم. برای آنکه هیجانی سهم خواهی و سهم دهی نکنیم، این متدولوژی از بروز بسیاری از اشتباهات مانع می شود و چهارچوبی عادلانه و شفاف را پیشنهاد می دهد.
پس از سال ها آزمودن، مایک مویر مسیر و روشی برای تقسیم سهام پیشنهاد داده است که مشکلات مربوط به دعاوی سهام داران را کاهش می دهد و چهارچوب مشخصی برای به کار گرفتن آن ارائه می کند. علاوه بر این، مویر ابزاری در اختیارتان می گذارد که از مدل او به راحتی استفاده کنید. کتاب به خوانندگان پیشنهاد می کند توجه کنند با چه مخاطراتی مواجه خواهند شد. ابتدا با شرکای خود درباره ی این مخاطرات به طور جدی گفت و گو کنید، سپس به روش پیشنهادی کتاب مراجعه کنید و شاهد باشید چگونه در نقاط حساس کسب و کارتان به شما کمک خواهد کرد.
بیشتر افراد، حتی افراد بسیار باهوش و باتجربه و با اهداف هوشمندانه، برای دست یافتن به روشی مناسب به منظور تقسیم عادلانه ی سهام بسیار تلاش می کنند؛ چرا که بحث های متعددی درباره ی این نوع تقسیم، یافتن مدل صحیح را تقریبا ناممکن می کند. دلایل بی شماری وجود دارد که روش های قدیمی را بانی ایجاد مشکلات فراوان می داند؛ اما مشکل اصلی این است که بیشتر مردم از روش تثبیت شده استفاده می کنند. اساس این روش بر ارزشی استوار است که در آینده ایجاد می شود.
تقسیم از پیش تعیین شده بدین معنا است که بسته های سهام به صورت از پیش مشخص شده، بر اساس میزانی تقسیم می شوند که شرکت برای شرکا پیش بینی سودآوری دارد. مؤسس شرکت باید خوش بین باشد؛ اما پیش بینی صحیح آینده امری است که تقریبا برای انسان محال است. این را با امر غیر ممکن محاسبه ی ارزش افزوده همراه کنید. اکنون دستوری عالی برای موفق نشدن دارید. البته وقتی امور آن طور که باید پیش نرود، تیم باید به عقب باز گردد و دوباره سر میز مذاکره بنشیند. روش جدید آن ها بر اساس پیش بینی جدیدشان خواهد بود که درست مثل شیوه های سابق اشتباه است.
این روند در روزهای ابتدایی تأسیس شرکت نیز وجود دارد. هر بار این مذاکره های تکراری ناراحت کننده تر از دفعات قبل است و شرکا را بیشتر در مقابل هم قرار می دهد. اصولا درگیری بر سر این موضوع است که چه کسی ارزش بیشتری به شرکت اضافه کرده و هر یک مستحق چقدر سهم است. هر بار در این دعوا تعدادی دعاوی طولانی حقوقی وجود خواهد داشت. تمام این بحث ها مانند چسب زخمی می شود و مشکل اساسی، یعنی همان تقسیم از پیش مقرر شده ی سهام را حل نشده باقی می گذارد. این روند فقط باعث جنگ و دعوا و درگیری خواهد بود. گاهی افراد به استانداردهای سنتی اعتماد و طبق آن مشخص می کنند؛ استانداردی که می گوید هر فرد باید چقدر سهم بگیرد. حساب کتاب های تخمینی همیشه وجود دارد؛ ولی مشکل مدل تثبیت شده همچنان پابرجاست؛ مگر اینکه همه چیز بر اساس برنامه ی تعیین شده پیش برود؛ در غیر این صورت، دعوای دیگری پیش می آید.
به نقل از فراگفت