شاید شما فکر می کنید که مدیر کسی است که در جلسه های فراوان شرکت می کند، به کارکنان بازخورد خود را منتقل می نماید و در مورد ترفیع افراد تصمیم گیری خواهد کرد. شاید رئیس بودن به مفهوم داشتن نظر آخر در مورد هر موضوعی، خیلی جذاب به نظر برسد، اما مدیریت تنها شامل این موارد نیست و از مباحث دیگری نیز تشکیل شده است.
باور داشتن به این که کار گروهی بهتر از رئیس بودن یک نفر خواهد بود، هسته ی اصلی مدیریت است. یک مدیر بزرگ باید بداند که نمی تواند همه ی کارها را خودش انجام دهد؛ همچنین باید از این که کار گروهی نتایج بهتری خواهد داشت، مطلع باشد. توجه کنید که موفق بودن یک مدیر تنها با نتایجی که ارائه می دهد، مشخص خواهد شد. ماهیت نتایج بستگی به کسب و کار دارد و شامل موارد مختلفی خواهد بود. به عنوان مثال هدف یک تیم طراحی، ایجاد سبک هایی است که بتواند مشتری را هیجان زده کند. هدف یک تیم آموزشی این است که به دانش آموزان کمک کند تا بتوانند بهترین نمره ها را بگیرند؛ همچنین این تیم به آنها مهارت ها و دانش مورد نیاز را یاد خواهد داد. هدف یک تیم فروش، افزایش فروش خواهد بود. اگر مدیری نتواند به اهداف حوزه ی خود دست یابد، آن گاه مدیری مطمئن محسوب نمی شود (این که این مدیر چقدر پر تلاش و باهوش است، اهمیتی نخواهد داشت).
بنابراین شما چگونه به گروه خود کمک می کنید تا بتوانند به نتایج فوق العاده برسند؟ این امر تنها با استفاده از هدف، کارکنان و فرآیندها امکان پذیر خواهد بود.
هدف
تنها به یک دلیل هر فردی متعهد به یک کار خواهد ماند آن هم داشتن درک درست از دلیل اهمیت کار خود است. آیا دلیلی غیر از این وجود دارد؟ کارمندان باید بدانند که به چه دلیل کاری به آنها محول شده است. آنها باید بدانند که به موفقیت رسیدن چگونه خواهد بود تا بتوانند آن را دنبال کنند. به علاوه کارمندان باید برای کار خود ارزش قائل شوند. در غیر این صورت آنها هیچ گاه نهایت تلاش خود را انجام نخواهند داد. بنابراین شما باید به عنوان مدیر، هدف را برای اعضای گروه تشریح کنید تا آنها نیز برای رسیدن به این هدف تلاش کنند. هدف می تواند ساده باشد مانند احترام به مشتری یا این که بسیار بزرگ باشد مانند تبدیل دنیا به جهانی بهتر برای زندگی.
کارکنان
وظیفه ی شما به عنوان مدیر این است که گروهی از افراد با مهارت های لازم را گرد هم بیاورید. این افراد باید توانایی همکاری کردن با یکدیگر را داشته باشند تا بتوانند برای رسیدن به هدف تلاش کنند. از خود بپرسید که چه کسانی می توانند برای شما کار کنند؟ آیا این افراد از مهارت های لازم برخوردار هستند؟ آیا می توان از این مهارت ها بهترین استفاده را کرد؟ آیا آنها می توانند به خوبی با یکدیگر همکاری کنند؟ آنها به چه اندازه انگیزه دارند؟ من چطور می توانم تبدیل به مربی بهتری برای آنها شوم؟
فرآیند
شما به عنوان مدیر باید فرآیندها را ایجاد و زمانبندی کنید. هر عضو از گروه شما باید به صورت دقیق از وظیفه ی خود مطلع شود و بداند که چگونه این وظیفه را انجام دهد.
چه کسی مسئول انجام پیغام رسانی در گروه است؟ چه کسی مسئول عوض کردن جوهر در پرینتر خواهد بود؟ چه کسی مسئول وارد کردن اسناد کاغذی در رایانه است؟ اگر فرآیند مشخصی برای این امور وجود نداشته باشد، آن گاه اوضاع آشفته ای در گروه ایجاد می شود. اگر بازدهی گروه خود را به جای بهبود بخشیدن، چند برابر کنید آن گاه تبدیل به یک مدیر بزرگ خواهید شد. اگر کارها بیشتر شده اند، شما نباید آستین های خود را بالا بزنید و وارد عمل شوید (این موضوع باعث افزایش بهره وری گروه نخواهد شد) بلکه باید بیندیشید که چگونه می توان بهره وری کارمندان را افزایش داد (به این موضوع بهره وری مضاعف می گویند). شما باید به اعضای تیم، هدف را یادآوری کنید و همیشه به آنها انگیزه دهید. ممکن است بعضی از اعضای تیم نیاز به تجهیزات و یا مشاوره داشته باشند که شما باید برای آنها این امکانات را فراهم کنید. گاهی برای بهبود نتایج می توانید فرآیند را تغییر و یا بهبود دهید. همه ی این موارد می توانند از شما یک مدیر بزرگ بسازند.
به نقل از فراگفت