جیم باسول یکی از دوستان ما که در منطقه ای روستایی بزرگ شده است، می گوید که کودکان روستایی به طور طبیعی جریان مطلوبی را در سیستم ها می آموزند. آن ها رابطه شیری که گاو می دهد، علفی که گاو می خورد و بذرهایی که مزرعه را سبز می کند، می دانند. وقتی آن ها ابری طوفانی را در افق می بینند به سرعت دریچه سیل را باز می کنند که مبادا فشار آب ناشی از باران این دریچه را تخریب کند. آن ها می دانند که اگر این کار را انجام ندهند، با مشکل مواجه می شوند و باید آب ها را خودشان گرم کنند یا از مسافت های طولانی آب بیاورند. آن ها به سادگی اصل اساسی زندگی را آموخته اند؛ سیل ها نشان می دهند که باید از آب بیشتر محافظت کرد.
در این کتاب عنوان می شود که هیچ سازمانی نمی تواند برای رشد خود فقط به تعداد کمی از کارکنان خود تکیه دشاته باشد. بلکه آنها باید بیاموزند که با هم و به صورت تیمی کار کرده و به مسائل خود از دریچه دیگری نگاه کنند. نویسنده کتاب بیان می کند که اگر فردی بخواهد سازمانی را بنا کند باید باید در پنج حوزه فعالت و تمرکز داشته باشد.
پیتر سنگه با ایجاد مفهوم سازمان یادگیرنده در نیروی انسانی، از روش تفکر سیستماتیک استفاده می کند تا به این ترتیب شرکت ها بتوانند موفق تر شوند. سازمان یادگیرنده اساسا از کل نیروی انسانی برای ایجاد جامعه ای استفاده می نماید که در آن یادگیری به صورت گروهی صورت می گیرد و همگی دیدگاه یکسانی دارند. این روش، تفکری به هم پیوسته ایجاد می کند و همگان را در یک طول موج قرار می دهد و از طریق یادگیری سازمان یافته و مشترک، سبب گشایش، بهره وری، ارتباط بیشتر و در نتیجه پیشرفت بیشتر می گردد.
مناسب برای افرادی است که به دنبال موفقیت در کسب و کار هستند.
پیتر ام. سنگه رئیس انجمن "آموزش سازمانی" و سخنرانی بزرگ در MIT است. او نویسنده "پنجمین فرمان"، "رقص تغییر" و "مدرسه ای که می آموزد" (بخشی از مجموعه پنجمین فرمان) است و به طور گسترده در تمام دنیا سخنرانی داشته است. او درکمبریج، ماساچوست زندگی می کند.
مقدمه
ایده اصلی
فصل 1-مزایای رقابتی یادگیری
ایده اصلی
ایده های مرتبط
دیدگاه های کلیدی
فصل 2- پنج فرمان اساسی سازمان های یادگیرنده
ایده اصلی
ایده مرتبط
فصل3- چالش های کلیدی،ف مشکلات عملی و مسائلی که سازمان های یادگیرنده با آن مواجه هستند
ایده اصلی
نتیجه گیری