در دنیایی پر از درد و رنج، آیا واقعا میشود زندگی کرد؟ گاهی وقتها به نظر میآید انسانها گرچه با شکلی از زندگی جسمانی مواجه هستند، اما به طور عمیق در دام دردهای روانی گیر افتاده اند. افکار و هیجاناتی که زندگی را سخت و پیچیده میکنند. خاطرات ناخوشایندی که همیشه به ذهن بازمی گردند، احساساتی که نمیتوانند فراموش شوند و امیالی که ناخودآگاه انسان را کنترل میکنند.
اما چه اتفاقی میافتد که برخی از مردم توانایی دارند از این دردها عبور کنند و به زندگی ادامه دهند؟ آیا راهی وجود دارد که ما بتوانیم از زندگی لذت ببریم، به جای اینکه در پیچیدگیهای درونی خود گرفتار شویم؟
کتاب «از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن» توسط پرفسور استیون هیز نوشته شده است و به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم از زندگیمان لذت ببریم، حتی در مواجهه با دردهای روانی و تحدیدکننده. این کتاب به ما یاد میدهد که نه تنها میتوانیم درون خودمان را قبول کنیم، بلکه میتوانیم با آن همراه شویم و زندگی خود را به طور آگاه و با ارزشهایی که برایمان مهم هستند، آغاز کنیم.
مفهوم اصلی کتاب، پذیرش و تعهد به زندگی است. استیون هیز به ما میآموزد که چگونه میتوانیم با افکار و احساسات خود همراه شویم، آنها را پذیرفته و آگاهانه با آنها برخورد کنیم. این به معنای زندگی در حال حاضر و تجربه کردن لحظه به لحظه است. در واقع، هیچ چیز در زندگی به ما ارائه نمیدهد که ما خودمان نخواهیم دید و تجربه نخواهیم کرد.
کتاب «از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن» به ما میآموزد که چگونه با خواستهها و امیال خود از طریق اعمال عملی به تعهد به زندگی بپردازیم.
از آنجایی که انسانها همیشه با چالشها و مشکلات روبرو هستند، این کتاب به ما میآموزد که چگونه با شجاعت به روابط انسانی ادامه دهیم، حتی اگر بدانیم که در نهایت همه ما خواهیم مرد. این کتاب به ما میآموزد که چگونه از زمان حال به عنوان لحظهای مهم در زندگی خود استفاده کنیم و از آینده امیدوار باشیم.
به این ترتیب، «از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن» به ما میآموزد که چگونه از ذهنهای خود بیرون آییم و وارد دنیای واقعی شویم و زندگی کنیم. این کتاب ابزارها و تمرینهای عملی برای کاهش رنج و بهبود کیفیت زندگی ارائه میدهد. بنابراین، اگر شما نیز میخواهید از دام دردها و درگیریهای روانی خود فرار کنید و به زندگی ادامه دهید، این کتاب میتواند یک منبع ارزشمند برای شما باشد.