دبی فورد یک متخصص بین المللی شناخته شده در زمینه تحول شخصی بود. او نویسنده ی نه کتاب پرفروش به نام های قسمت تاریک شکارچی های نور، راز سایه، طلاق روحی، سوالات درست، بهترین سال زندگی شما، چرا انسان های خوب کارهای بدی انجام می دهند، پاکسازی آگاهی 21 روزه، اثر سایه و شجاعت است. او برای بیش از 20 سال مربی، سخنران و معلم تحول بود. دبی کارگردان مشهور کارگاه آموزشی فرآیند سایه، تهیه کننده اجرایی مستندهای تحول مفهوم سایه و بنیانگذار سازمان مشهور جهانی آموزشی شخصی و حرفه ای، موسسه آموزش تحولی فورد بود. کتاب های دبی فورد در نقش نیروی پیشگام در ترکیب مطالعه و اختلاط سایه با عمل روانشناختی و معنوی مدرن، در بیش از 1 میلیون نسخه فروخته شده، به 32 زبان ترجمه شده است و در موسسات یادگیری در سراسر جهان استفاده می شود.
شناخت جنبه های پنهان روان انسان به زمان های طولانی باز می گردد. این یک گرایش نیرومند شدید مذهبی است و ما به طور سنتی به دنبال برقراری تعادل بین بخش های تاریک و روشن درونمان هستیم. شیطان رجیم را به خاطر داشته باشید که در ابتدا فرشته ی مقرب درگاه بود و آنچه باعث سقوط او شد، درواقع همان وسوسه هایی است که ما هم با آنها روبه رو می شویم. همیشه به ما گفته شده است که مراقب باشیم تحت تأثیر نیمه ی پنهان و تاریک قرار نگیریم.
اخیرا برای یکی از مراجعانم در مینیاپولیس درباره ی ماهیت این جنبه های پنهان صحبت می کردم که از من پرسید: «آیا شما صرفا سرکه ی کهنه را در بطری های نو نمی ریزید؟» جواب دادم: «البته که می ریزم.» برایم تعجب آور بود که او توانسته بود این ارتباط را به خوبی درک کند. شناخت قسمت های تاریک درواقع بخشی از سنت های مذهبی است، ولی ما همیشه به ظروفی جدید و زبانی جدید نیاز داریم که به کمک آنها بتوان مخمصه ای را که انسان گرفتار آن است، توضیح داد.
گفتم: «بله، درست است. پرداختن به جنبه های پنهان وجود انسان مثل سرکه ی کهنه است.»
این سؤال مرا به یاد بسیاری از شاگردانم انداخت که با جنبه های پنهان در وجود خود روبه رو شدند و من سال ها به آنها مشاوره می دادم. جا دارد برای هر نسل جدید یک راه جدید صحبت کردن در خصوص این پدیده، چه مثبت و چه منفی، پیدا کرد. تاریکی لزوما بار منفی ندارد بلکه آن چیزی است که خارج از حیطه ی ضمیر خودآگاه ما قرار می گیرد
نخستین مرحله ی مشاوره درمانی، اذعان است؛ درست مثل اعتراف او به گناه نزد پیشوایی مذهبی. ما درباره ی اشتباهات و کارهای نادرست فرد می شنویم؛ همچنین درباره ی پشیمانی یا معقول ماندن نکات مثبتی که در درون او وجود دارد. ما حقیقت و معنا را در زندگی فردی که جوینده است به چالش می کشیم و به او کمک می کنیم از وجود قسمت هایی که انکارشان می کند، آگاه شود. چه بسا بزرگترین گناه، زندگی نکردن باشد.
مفهوم «جنبه های پنهان وجود، مانند یک قالب است و این قالب ریزی راهی است که با زبانی نمادین به شخصیت های فرعی درون ما واقعیت می بخشد.
«جنبه ی پنهان» به آن بخش هایی از وجود ما گفته می شود که دائما بر اثر نورانیت ضمیر خودآگاه تغییر و تحول می یابد و تمام جنبه هایی که نمی توانیم آگاهانه مسئولیت آنها را بپذیریم. ما چه در مقام فرد و چه در مقام یکی از اعضای فرهنگی معین، به طور مداوم انتخاب می کنیم و تجاربمان را ثبت می کنیم و شخصیت مان را براساس آرمان های خود و دنیای اطرافمان شکل می دهیم. هرچه بیشتر نور را جستجو کنیم، جنبه های پنهان وجودمان متراکم تر می شوند.
اغلب ما هنگامی که تاب تحمل درد و رنج بیشتری را نداریم، در مسیر رشد و تکامل گام بر می داریم. کتاب "نیمه تاریک وجود" از آن بخشی از شخصیت ما پرده بر می دارد که روابط ما را به بن بست می کشاند، روح ما را می کشد و مانع از تحقق رؤیاهایمان می شود. کارل یونگ این بخش را سایه می نامد. سایه شامل همه آن ویژگی های شخصیتی ماست که سعی می کنیم پنهان و یا نفی کنیم.