آیا تغییر و اصلاح در ساخت و بافت جوامع به دست نخبگان و از بالا انجام می شود یا بر اثر تحول در زمینه و بستر اجتماعی و از پایین؟ در دو سده اخیر برخی از نخبگان سیاسی ایران می خواسته اند در ساخت و بافت جامعه ای که بر صدر آن قرار می گرفته اند اصلاحاتی بکنند و تغییراتی دهند، گرچه اینان در وجدان تاریخی توفیقاتی به دست آوردند و نامشان به نیکی بر صفحه روزگار برجا ماند اما خود قربانی خواست ها و بستر نامساعد اجتماعی شدند. نمونه بارز آن میرزاتقی خان امیرکبیر است و پیش از او میرزا ابوالقاسم قائم مقام و پس از او دکتر محمد مصدق. این سه تن نه در خواست و اراده تنها بودند و نه در نتیجه ای که عایدشان شد. در این کتاب عوامل و عوارض درونی و بیرونی و روش های بیرون رانده شدن اینان از گود بررسی و سعی شده است عوامل و موانع توسعه سیاسی و اجتماعی ایران شناخته شود.
کتاب «جامعهشناسی نخبه کشی: قائم مقام، امیرکبیر، مصدق» نوشته علی رضاقلی، نگاهی عمیق به پدیده نخبه کشی در تاریخ ایران میاندازد. نخبه کشی، یا نابودی نخبگان در جوامع برای اهداف سیاسی و اجتماعی، پدیدهای است که در تاریخ ایران به خصوص در دو سده اخیر بارها و بارها به تصویر کشیده شده است.
تغییرات جوامع به گونههای متفاوتی میتواند رخ دهد. برخی معتقدند که نخبگان سیاسی و فرهنگی میتوانند به صورت مستقیم و از بالا تغییراتی را در جوامع ایجاد کنند. در مقابل، برخی دیگر اعتقاد دارند که تغییرات واقعی و ماندگار از زمینهها و بسترهای اجتماعی و از پایین میآید. در این کتاب، نگاهی به نخبگان سیاسی ایرانی داریم که تلاشهایشان برای ایجاد تغییر در ساختار اجتماعی و سیاسی ایران به خوبی مشهود است.
سه نخبه مهم سیاسی ایران در دو سده گذشته - میرزا ابوالقاسم قائم مقام، میرزاتقی خان امیرکبیر، و دکتر محمد مصدق - در واقع نمادینترین نمونههای این پدیده هستند. این سه شخصیت، با وجود نیکوکاریها و تلاشهای بزرگی که برای پیشبرد جامعه ایران کردند، در نهایت به دلیل موانع و عوامل مختلف، از جمله مخالفتهای درونی و بیرونی، قربانی طرحهای نخبه کشی شدند.
رضاقلی در کتاب خود به بررسی دقیق این موانع و چالشهایی که این نخبگان با آنها مواجه شده اند، پرداخته و سعی دارد ریشههای تاریخی استبداد و موانع توسعه سیاسی و اجتماعی ایران را شناسایی کند. از طریق مطالعه زندگی و کارکردهای این سه نخبه، نویسنده به بررسی عواملی میپردازد که باعث میشود نخبگانی با اهداف بلندپروازانه و برنامههای ملی، در اجرای طرحهای خود مواجه با موانع میشوند و گاهی از روی صحنه سیاسی کنار میروند.
کتاب «جامعهشناسی نخبه کشی» نه تنها به تحلیل زندگی و کارکردهای این سه شخصیت مهم میپردازد، بلکه به عمقیابی در موضوع استبداد، عقب ماندگی و نخبه کشی در تاریخ ایران نیز میپردازد. این کتاب یک منبع ارزشمند برای کسانی است که به دنبال فهم بهتری از تاریخ ایران و نقش نخبگان در آن هستند.