اصل همگنی فرض میکند که مقیاس مهم نیست. آیا در دنیای واقعی نیز چنین است؟ فرض میکنیم شما یک فروشگاه دارید که سالانه یک میلیون دکمه برای فروش وارد میکنید، فروشنده موفقی هستید و میتوانید تمام دکمههای خود را تا پایان سال بفروشید؛ اکنون واردات را به دو میلیون دکمه در سال افزایش میدهیم. اگر همه چیز به صورت خطی مقیاسبندی شود، مدل خطی میتواند میزان فروش را نشان دهد. البته، در دنیای واقعی احتمال بسیار کمی وجود دارد که همه متغیرها بر اساس قوانین خطی مقیاسبندی شوند. آیا هزینههای شما به صورت خطی افزایش دارد؟ اشباع بازار چطور؟ اگر نتوانید دو میلیون دکمه را بفروشید، درآمد شما نیز رشد خطی نخواهد داشت. نکته کلیدی این مثالها این است که مدلهای خطی نمیتوانند بازخورد بگیرند. آنها نمیتوانند تأثیر اقدامهای یک سیستم بر محیط خود را در نظر بگیرند. مدلهای خطی فاقد توانمندی برای نشان دادن تأثیر محیط بر سیستم هستند، نه تنها در یک دوره، بلکه در طول زمان نیز این توانایی را ندارند. به عبارت دیگر تصمیمها و اقدامهای گذشته چگونه بر شرایط فعلی یک سیستم بازخورد خواهند داشت.
در روزگاری که به سر میبریم، زندگی ما در ابهامی ناخواسته و فصلهای جدیدی از زندگی گره خورده است. چیزی که در قرن جدید و در سرعت تغییرها در جهان در حال رخ دادن است، سرعت در تغییر دنیا است. دنیایی که دیگر ساده و آرام نیست، دنیایی پر از تغییرهای پیچیده، پویا و پرشتاب. در این دنیای پرشتاب، تلاشهای مقطعی و تدریجی، تأثیری در حل مسئلههای پیچیده ندارد و میبایستی رویکردی بنیادی به مسئلهها داشت. به واسطه سالها تجربه و کسب علوم در حوزههای فنی و مدیریتی، دستیابی و درک متخصصین کشورم را در مفاهیم نوین سیستمها و تفکر سیستمی بسیار مهم و در مسیر توسعه کشور حیاتی میدانم؛ چرا که معتقدم برای تغییر میبایستی از تفکر سیستمی بهره گرفت و با توجه به سرعت زیاد تغییر در تکنولوژی و علوم مدیریتی، جا ماندن در این حوزهها به سادگی قابل جبران نیست.
این کتاب تلاشی است بنیادین برای نشان دادن مبانی در تفکر سیستمی کاربردی و درک این موضوع که ارتقا تفکر در سیستم ها، نیازمند درک مفاهیم بنیادین و قوانین علمی مرتبط با آن است.