این کتابی غیر متعارف برای خواننده ای غیر متعارف است. این کتاب برای آن دسته از حرفه ای هایی است که علاوه بر دانش تخصصی خود دوست دارند بتوانند سر از پیچیدگی های جهان در آورند. مخاطب این کتاب آن متفکران و مجریانی هستند که فهمیده اند در موفقیت زندگی حرفه ای، یادگیری برای بودن به اندازه ی یادگیری برای عمل اهمیت دارد؛ و یک بعدی ماندن، آدمی را به موجودی کسالت آور و قابل پیش بینی تبدیل می کند.
این کتاب درباره ی نحوه ی جدیدی از دیدن، عمل کردن و زندگی کردن در جهان و شیوه ای برای تفکر از طریق آشفتگی و پیچیدگی است. این کتاب نه یک کتاب «راهنمای» دیگر و نه جایگزینی برای آنچه که از پیش وجود داشته است. حتی روایت دیگری از مضمون خسته کننده ی آخرین ویژگی های عمومی برندگان هم نیست.
این کتاب قانون طلایی کتاب های پرفروش را هم نقض می کند. به من می گویند که تجربه ی روبرو شدن با ایده های متعدد در یک کتاب برای بیشتر خوانندگان کار راحتی نیست.
با این وجود، اگر چه ایده های متعددی در این کتاب مطرح شده است، لیکن این ایده ها متقاربند و در کنار یکدیگر کلی را می سازند که از تک تک ایده ها به تنهائی، بسیار زیباتر است. زیبایی واقعی، در تجربه کردن کل، یا تلفیق همه ی این ایده ها نهفته است.
در انتخاب میان مخدوش کردن پیام یا مخدوش کردن عادت، تردیدی وجود نداشت؛ حتی اگر این انتخاب، ما را به اقلیتی تبدیل می کرد چه باک!
بنابراین این کتاب برای همه ی آن کسانی است که هنوز لذت فکر کردن را از دست نداده اند و اشتیاق آنها برای دست و پنجه نرم کردن با مفاهیم ناآشنا اما هیجان آور هنوز پایان نیافته است.
به طور خلاصه، این کتاب درباره ی سیستم ها است. الزامات وابستگی متقابل، ضرورت و کاستن از پیچیدگی های بی پایان و ایجاد سادگی های تحت کنترل، نیازمند یک متدولوژی سیستمی عملی، یک چارچوب مرجع کل گرانه است که به ما اجازه دهد روی مسائل مربوط تمرکز کنیم و ما را از جستجوهای بی پایان برای جزئیات بیشتر نجات دهد، در حالی که زیر خروارها اطلاعات بلااستفاده دفن شده ایم.
برخلاف آنچه که عموما باور دارند، مفهوم رایج «رویکرد چند رشته ای» هرگز یک رویکرد سیستمی نیست. توانایی ترکیب کردن یافته های جداگانه در یک کل منسجم، بسیار حیاتی تر از توانایی تولید اطلاعات از زوایای مختلف است.
این کتاب، با یک گرایش عملی و در عین حال عمق قابل توجه تئوریک، از بیان شرح و بسط اهمیت تفکر سیستمی بسیار فراتر می رود و با استفاده از طرح مبسوطی به نام چرخ تکراری شناخت پنجه در پنجه ی وابستگی متقابل، آشفتگی و انتخاب می افکند.
چرخ تکراری شناخت به صراحت بر این پایه استوار است که انتخاب در مرکز توسعه آدمی قرار دارد. توسعه، ظرفیت انتخاب کردن و طراحی ابزاری برای دستیابی به انتخاب و تفکر کل گرایانه است. در این کتاب طراحان، به جای پیش بینی آینده، باید دست به انتخاب بزنند. آنها کوشش می کنند ابعاد منطقی، احساسی و فرهنگی انتخاب را درک کنند و طرحی را تدوین کنند که خواسته ها و نتایج متعددی را برآورده کند. همچنین می آموزند که آنچه را که از قبل می دانند چگونه به کار برند و آنچه را که نمی دانند تشخیص دهند و دست آخر یاد می گیرند چگونه آنچه را که باید بدانند یاد بگیرند.
این کتاب از چهار بخش تشکیل شده است. بخش یکم، نشان می دهد که تفکر سیستمی در طرح کلی سایر چیزها چه جایگاهی دارد، نگاهی اجمالی می افکند؛ تصویر یکپارچه ای از سنت های اساسی تئوریک در مدیریت و تفکر سیستمی و رابطه ی آنها با هم ارائه می دهد.
بخش های دوم و سوم، قلب کتاب اند. بخش دوم، پنج اصل سیستمی را به عنوان سنگ بنای مدل ذهنی آن برای ایجاد فرضیات تحقیقی سیستم ها شرح می دهد. این بخش همچنین مجموعه ی جامع متغیرهایی را معرفی می کند که کلیت سازمان آن شرح می دهند.
بخش سوم، به تفصیل به تدوین طرح دورانی و کاربردهای عملی آن در تعریف کردن مسئله ها و طراحی راه حل ها می پردازد.
بخش چهارم، پنج کیس واقعی طراحی معماری سازمانی را از نظر می گذراند. قوم اونیدا، سیستم بهداشت با ترورث، سیستم انرژی کامان ولث، کورپویشن ماریوت و کاریر و کورپوریش گروه متنوعی از سازمان های اجتماعی چالش برانگیز را در بر می گیرند. من آنها را «نمونه های برجسته» نام گذاشته ام، زیرا تمایل داشتند که بدون نگرانی از اینکه این کار در کجا قبلا انجام شده، راه حل های غیرمتعارف را تجربه کنند. من از اعتماد آنها به خودم و از اینکه اجازه دادند فشرده ای از طراحی های آنها را به اطلاع دیگران برسانم بسیار سپاسگزارم.