بین طرح و واقعیت شبحی حاکم شده است که چنانچه پژوهش های روان شناختی به درستی انجام شوند، فاصله بین این دو کاهش می یابد. ما دنیایی را ادراک می کنیم که در آن تعارض و رنج، رویدادهای پیش پا افتاده ای نیستند. تصورات ما از دنیا این است که در آن مردم به حقیقت، خود را با رفاه و بهزیستی دیگران پیوند زده اند و به خاطر سعادت همگان، مایل اند علایق خود را قربانی کنند. با وجود این به دلیل وجود خلاء بین طرح ها و واقعیت های زندگی روزمره، به ندرت کسی می تواند از بدبینی دوری گزیند. روان شناسی، ابزاری را برای دگرگون کردن شرایط زندگی عرضه کرده و کاربرد روش های آن نوید می دهد که می توان بر حل مشکلاتی که اینک دامن گیرش هستیم، تاثیر گذاشت. نگارنده در کتاب حاضر بر تغییر درونی افراد با هدف تغییر در نهادها و سنت های فرهنگی عمده متمرکز شده و به مطالبی در زمینه روان شناسی و تغییرات در افراد، روان شناسی و تغییر در گروه و موسسات، اجتماعی شدن و تغییرات در جامعه و... اشاره کرده است.
کتاب حاضر، در دو جلد به تفصیل اقتصاد فرهنگی را توصیف و تبیین می کند. نویسنده در جلد اول این اثر پس از شرح کلیات و تحلیل مباحثی نظیر انتخاب اجتماعی و اقتصاد هنجاری، ارتباط اقتصاد فرهنگی را توصیف می کند. در ده فصل دیگر کتاب، فرهنگ از نگاه اقتصاد، بازار کالاها و خدمات فرهنگی، سازمان اقتصادی، صنایع خلاق، هزینه ها و عرضه کالای فرهنگی، مصرف کالاها و خدمات فرهنگی، اقتصاد میراث فرهنگی و بالاخره ارزیابی خط مشی فرهنگی به طور مستند و موشکافانه موردبررسی قرار می گیرد. مؤلف بر آن است تا با مطالعه این اثر مورد استقبال و استفاده اصحاب رسانه، دست اندرکاران امور فرهنگی، دانشجویان رشته های اقتصاد و ارتباطات، ناشران و تولیدکنندگان آثار فرهنگی کشور قرار گیرد.