تحولات اجتماعی چنانچه در ابعاد وسیع فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی صورت پذیرد، انقلاب نام می گیرد و خود را از سایر تحولات اجتماعی متمایز می کند. به همین دلیل، این تحولات بنیادین که کمتر در جوامع رخ می دهند، شایسته بررسی و تحلیل اند.
انقلاب اسلامی ایران افزون بر این که تحولی بنیادین در عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است، انقلابی است دینی بر پایه تفکر شیعی که آن را از سایر انقلابها جدا می سازد. در واقع به دلیل همین ویژگی این انقلاب است که نظریه پردازان موجود نتوانسته اند این انقلاب را به درستی تحلیل کنند.
انقلاب اسلامی ایران را می توان با رهیافت های متفاوتی بررسی کرد: رهیافت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تاریخی. این در حالی است که در منابع مختلف به صورت تک رهیافتی یا ترکیبی از رهیافت ها به بررسی انقلاب اسلامی پرداخته اند. این کتاب شیوه ای جدید برای تحلیل انقلاب اسلامی است که در آن تلاش شده تا پیشینه تاریخی انقلاب اسلامی و مسائل بعد از آن در قالب چالش میان دو الگوی او «شبه ترقی غرب گرا» و «تعالی اسلامی» مورد تحلیل قرار گیرد که نگاهی است بر اساس رهیافت هویت و استقلال در تحلیل مسائل مختلف تاریخ معاصر ایران، به ویژه تحولات قبل و بعد از انقلاب اسلامی. افزون بر این، آینده انقلاب اسلامی و چالش های پیش روی آن نیز از مباحث جدیدی است که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
مروری بر سایر تعاریف اندیشمندان معاصر اسلامی نشان می دهد که یکی از ابعاد مهم در معرفی انقلاب ها، بعد ارزشی و مطلوبیت آرمان هاست. شاید تعریف انقلاب از بعد جامعه شناسی جامعیت بیشتری دارد؛ زیرا به عمده ترین خصیصه های انقلاب که دارای ماهیتی اجتماعی است، اشاره می کند. دراین باره می توان به تعریف ساموئل هانتینگتون اشاره نمود:
انقلاب یک دگرگونی سریع، بنیادین و خشونت آمیز داخلی در ارزش ها و اسطوره های مسلط جامعه، نهادهای سیاسی، ساختار اجتماعی، رهبری، فعالیت های حکومتی و سیاست های آن است.
این تعریف از یک سو معیارهای یک انقلاب سیاسی اجتماعی را مشخص و از سوی دیگر، انقلاب را از همه پدیده های مشابه متمایز می سازد. انقلاب بر این مبنا، پدیده ای چون شورش های دهقانی، قیام های شهری، شورش های جدایی طلب ملی و مانند آن را دربرنمی گیرد. از سویی هانتینگتون با تأکید بر عنصر «خشونت»، انقلاب را از اصلاحات عمیق نیز جدا می انگارد و با اصرار بر عمیق بودن انقلاب، آن را از رویدادهای کم اهمیت تر تفکیک می کند.
درمجموع از تعاریفی که درباره انقلاب وجود دارد، می توان انقلاب را به معنای تغییر در ساختار حاکمیت و ساختارهای اجتماعی در نظر گرفت.