خانوادۀ تیبو، برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات در سال ۱۹۳۷، یکی از بزرگترین رمان های عصر ماست. تاریخ حوادث رمان در آغاز مشخص نیست، اما به تدریج وارد وقایع تاریخی می شود و شخصیت های واقعی در آن پدیدار می شوند. اکثر شخصیت هایی که در جلدهای سوم و چهارم به صحنه می آیند اشخاص واقعی اند و وقایع، خاصه وقایع آشکار و نهانی که به جنگ جهانی اول و به انقلابهای بزرگ قرن اخیر منجر شد، عیناً با واقعیت تاریخ تطبیق می کند.
روژه مارتن دوگار، هنگام دریافت جایزۀ نوبل، سخنانی دربارۀ رمان و رمان نویسی ایراد کرد که عیناً بازگوکنندۀ شیوۀ خود او در نگارش این اثر جاودانی است:
رمان نویس واقعی کسی است که می خواهد همواره در شناخت انسان پیش تر برود و در هر یک از شخصیت هایی که می آفریند زندگی فردی را آشکار کند، یعنی نشان دهد که هر موجود انسانی نمونه ای است که هرگز تکرار نخواهد شد. اگر اثر رمان نویس، بختِ جاودانگی داشته باشد به یُمنِ کمیت و کیفیت زندگی های منحصر به فردی ست که توانسته است به صحنه بیاورد. ولی این به تنهایی کافی نیست. رمان نویس باید زندگیِ کلّی را نیز حس کند، باید اثرش نشان دهندۀ جهان بینی خاص او باشد. هر یک از آفریده های رمان نویس واقعی همواره بیش و کم در اندیشۀ هستی و ماورای هستی است و شرح زندگانی هر یک از این موجودات، بیش از آنکه تحقیقی دربارۀ انسان باشد، پرسش اضطراب آمیزی دربارۀ معنای زندگی است.