نویسنده در این کتاب گوشه هایی از واقعیت های خشونت بار، پیچیده و متناقضی که جامعه کلمبیا را تشکیل می دهد به قلم استادانه و موشکافه خود توصیف می کند. وی از دید یک گزارشگر به روایت واقعه ای می پردازد که حاصل سه سال تحقیقات و انجام گفت و گو با شخصیت ها و بازماندگان شخصیت های واقعی در حوادث این کتاب است.
در گزارش یک آدم ربایی قدرت شریرانه پابلواسکوبار در اعمال اراده خود بر نهادهای مملکتی ازطریق آدم ربایی به استادانه و واقعی ترین شکل آن تشریح شده است و از گوشه های جنگی گزارش می کند که قربانیان اصلی آن مردم کلمبیا هستند.
گارسیامارکز در مقدمه اش می نویسد: خوشبختانه این امکان برایم به وجود آمد که با چند تن از شخصیت های اصلی گفتگویی داشته باشم و آنها علی رغم اینکه زخم های گذشته ـ که کوشیده بودند آن را فراموش کنند ـ دوباره سر باز می کرد و آرامشی را که می جستند بار دیگر برمی آشفت، همیشه با سخاوتمندی و آغوش باز مرا پذیرفتند. دردها، صبوری و خشمشان به من قدرت داد تا این اثر که مشکل ترین و غمناک ترین آثار زندگی من است، نوشته شود. و از این غمگینم که این کتاب، تنها انعکاس کوچکی از وحشت حاکم بر آن اوضاع و احوال و واقعیات دردناکی بود که آنها گذراندند.
در ترجمه گزارش یک آدم ربایی که مستقیماً از زبان اسپانیولی به فارسی صورت گرفته، کوشش شده است که هماهنگی میان شکل و محتوای کتاب مارکز حفظ گردد.