نوشتن ویراست یکم عمل نقد برای من یک تجربه ی آموزنده بود. نظریه های تازه با هواپیما از پاریس وارد میشدند و به بحث گذاشته میشدند و به بحثهای داغ دامن میزدند. به نظر میرسید که این نظریه ها همه ی فکر ما را درباره ی فرهنگ تغییر میدهند، اما تنها یک راه وجود داشت که بفهمیم به خصوص در تجربه ی خواندن چه تغییری ایجاد میکنند. چگونه میتوانیم بفهمیم به چه چیز فکر میکنیم، مادام که ندانیم چه مینویسیم؟ من این کتاب را نوشتم تا این مطلب را بفهمم و از آن پس هرگز مثل گذشته نبودم. ... یکی از تغییراتی که از زمان نوشتن این کتاب به بعد اتفاق افتاده، گسترش مواضع انتقادی بوده است: فمنیسم در آن زمان به خوبی جاافتاده بود، اما مطالعات مربوط به پسااستعمارگرایی و نظایر آن این طور نبود. ... دغدغه ی کتاب عمل نقد تعهد فردی ما، یا چیزی که میخوانیم، یا سیاستی که روی خوانشمان اعمال میکنیم نیست (هرچند گرایشهای شخصی من در متن کاملا روشن است)، بلکه خود فرایند خواندن است. (پیشگفتار نویسنده بر ویراست دوم)