مارتین اسلین منتقد نامدار تئاتر درباره ی پینتر می گوید: «او در کنار نام هایی همچون ساموئل بکت، اوژن یونسکو، آرتور آداموف و ژان ژنه ادبیات نمایشی جهان را متحول کرده است.» پینتر در یکی از مصاحبه هایش به تأثیر بکت و کافکا در شروع کارش اذعان می کند. اما تفاوت اصلی پینتر با بکت یا کافکا در آنجاست که نمایشنامه های او بر زمینه ای واقعی استوار هستند و رئالیسمی بسیار اثرگذار در آثارش به چشم می خورد.
دو نمایشنامه مستخدم ماشینی و درد خفیف نیز از آثار شاخص او محسوب می شوند و این ویژگی در آن ها بارز است. در مستخدم ماشینی "پینتر" نوعی جهان دربسته و کافکایی خلق می کند: دو گانگستر در زیرزمینی زندگی می کنند و از طریق دریچه ی سرو غذا که همان «مستخدم ماشینی» است با جهان خارج ارتباط دارند. گفت و گوها در نهایت ایجاز است و با وجود عدم تنوع مکانی و معدود بودن شخصیت ها خواننده را تا انتها دنبال خود می کشد.
نمایشنامه «درد خفیف» نیز بعدها به عنوان یکی از تأثیرگذارترین آثار پینتر بارها به روی صحنه رفت. پینتر این نمایشنامه را برای اجرا در رادیو نوشته بود. این نمایشنامه نمایانگر عدم ارتباط واقعی میان انسان هاست. زن و شوهری با هم حرف می زنند تا نفرت درونی ای را که از یکدیگر دارند پنهان کنند. گفت و گوها حول مسائل بی ربط و بی اهمیت دور می زند و فاصله ی عمیقی را که بین آن دو وجود دارد آشکار می سازد.