جهانی را تصور کنید که همه چیز در آن یکسان است؛ مردم از هر لحاظ همانند هستند؛ لباسهای یکسان میپوشند؛ وعده غذایی مشابه دارند؛ همه در تولد یکسان اند؛ همۀ آنها در مدارس یکسان معلمان همانند دارند؛ همه در یک ماه به تعطیلات میروند؛ در خانههای یکسان زندگی میکنند؛ و خورشید هر روز میدرخشد؛ جنسیت همه یکسان است؛ همه در سن ۳۰ سالگی خود را تکثیر میکنند؛ باغها گیاهان مشابه دارند؛ همه در روز تولد خود در ۵۰ سالگی میمیرند و همه در جعبههای چوبی مشابه در قطعههای یکسان به خاک سپرده میشوند؛ همه به یک اندازه باهوش هستند و شخصیتهای یکسانی دارند؛ آرایش ژنتیکی آنها متفاوت نیست. این جامعه از نظر ریاضی، همه خصوصیات ثابت دارند؛ اگر این جهان، جهان ایده آلی نباشد، پس به آمار نیاز خواهید داشت. فقط در دنیای استانداردسازی شما نیازی به آمار نخواهید داشت.
اگر چیزی تغییر نکند، هر چیزی که در مورد مردم شناخته میشود، میتواند از اطلاعاتی که از یک فرد به دست میآید در مورد دیگران حدس زده شود. هیچگونه مشکلی در تعمیم وجود ندارد؛ زیرا آنچه در مورد فرد X صادق است، دربارۀ همۀ افراد صادق خواهد بود - خوشبختانه جهان چنین نیست. متغیر بودن یک ویژگی اساسی زندگی و دنیای اجتماعی است. تغییر، ویژگی اساسی دنیایی است که در آن زندگی میکنیم. آمار بیشتر با تغییرپذیری سر و کار دارد.