تمام تغییر و تحولات صورت گرفته در حوزه ی بازار مسکن، ما را به این نقطه می رساند که حرکت بازار مسکن از تولیدمحوری به بازارمحوری با یک حرکت سریع در حال چرخش است.
بنابراین، باید حرفه ای بیندیشیم، حرفه ای بگوییم، حرفه ای بنویسیم، حرفه ای تبلیغ کنیم و حرفه ای عمل کنیم. پس به پازل بازاریابی مسکن با تمام جزئیات آن توجه کنیم. به عنوان مثال، در سال های اخیر شاهد بوده ایم که بعضی از شرکت های عرضه کننده ی مسکن به تبلیغات سنگین برای برند شدن روی آوردند، ولی باید بپذیریم که تبلیغات مهم است، اما هیچ تبلیغی به اندازه ی عملکرد و تبلیغات دهان به دهان و نهایتاً روابط عمومی مؤثر نیست.
پس باور کنیم که مهمترین عامل در تأثیرگذاری روی سرنوشت برند، نظارت دقیق مدیران است و مدیران باید قبول کنند که ادبیات و کارکردهای حضور در بازارهای پررونق سال های گذشته، قابلیت کاربرد در بازار رقابتی عصر حاضر را ندارند. پس باید تغییر را جدّی بگیرند و قبول کنند که از زاویه ی دید مشتری به ساخت، عرضه، تبلیغ، ترویج و سودآوری ملک نگاه کنند.
اگر مدیران و کارشناسان بازار مسکن به صدای مشتری گوش ندهند، این رقبای آنها هستند که به صدای مشتریان گوش خواهند داد.