سبد خرید شما خالی است.
به چشم دیدم قادر متعال را که فرود آمد، سوار بر فورد سیاه و زردش. (آوازی محلی)
نقش ها: دان دوبرو؛ مردی سی و هشت ساله، صاحب مغازه ی سمساری دان والتر کول، صدایش می کنند تیچ؛ دوست و همکار دان باب،..
صحنه: مغازه ی دان: یک سمساری
زمان: یک روز جمعه. پرده ی یکم در صبح اتفاق می افتد. پرده ی دوم از حدود ساعت یازده شب شروع می شود.