سبد خرید شما خالی است.
شب. صدای جیرجیرک ها در تاریکی. نور شمعی در آلاچیق، آستین را نمایان می سازد که پشت میز شیشه ای نشسته و بر دفترچه ی یادداشتش خم شده است. قلمی در دست دارد. سیگاری در زیرسیگاری می سوزد. فنجان قهوه، ماشین تحریر و کپه ای کاغذ و شمع روی میز است. نور ملایم مهتاب آشپزخانه را می پوشاند. سر و کله ی لی پیدا می شود ...