طرح واره درمانی رویکردی یکپارچه نگر است که از مجموعه تکنیک های به اثبات رسیده درمان رفتاری شناختی همراه با عناصری از درمان های بین فردی، تجربی و روان پویایی برای کمک به افرادی با مسائل و مشکلات روانی بلندمدت، همچون اختلالات شخصیت و افسردگی مزمن استفاده می کند.
براساس رویکرد طرح واره درمانی مبنای تعداد زیادی از شرایط شناختی منفی حال حاضر افراد، تجربیات گذشته آنان است. در این رویکرد، برای اصلاح و به چالش کشیدن این رفتارها و افکار منفی، مدلی ارائه می شود که آنها را به تغییر وادار کند.
طرح واره درمانی با شناخت یک سری از نیازهای هیجانی همگانی آغاز می شود. این نیازها عبارت اند از: نیاز به امنیت، ثبات، محبت و پذیرش برای خودگردانی، شایستگی و احساس هویت. همچنین، نیاز به آزادی بیان برای ابراز نیازها و هیجانات جهت ایفای نقش و خودانگیختگی و قرار گرفتن در دنیایی واقعی با محدودیت های واقعی که برآورده کردن این نیازها منجر به پرورش خویشتن داری می گردد.
در واقع می توان گفت تمام افراد از نیازهای هیجانی برخوردارند. اگرچه قدرت این نیازها در افراد متفاوت است. مثلا ؛ امکان دارد برخی از مردم نیاز ذاتی قوی تری برای خودجوشی و بیان خلاق داشته باشند و برخی نیز ممکن است نیاز بیشتری برای کسب محبت داشته باشند؛ اما بالاتر و فراتر از این تفاوت های فردی، وجود شباهتی همگانی است: تمام انسان ها از این نیازها برخوردارند.
نیازهای هیجانی از دوران کودکی وجود دارند و درواقع، در کودکی از قدرت بیشتری برخوردارند. به عنوان نمونه؛ نیاز به امنیت یا ثبات اگرچه مادام العمر است، اما در دوران کودکی که فرد ناتوان و آسیب پذیرتر است از اهمیت به سزایی برخوردار است.
سلامت روانی در مدل طرح واره، توانایی برآورده کردن نیازهای اساسی به روشی تطبیقی و سازش پذیر است و تأمین این نیازهای اساسی در رشد کودکان نقش اصلی را ایجاد می کند. هدف اصلی در تربیت یا فرزندپروری مؤثر کمک به کودک برای برآورده کردن این نیازها است و هدف اصلی طرح واره درمانی کمک به بزرگسالانی است که موفق به برآورده کردن این نیازها نشده اند.
طرحوارهها درست به نظر میرسند. از نظر شناختی، طرحوارهها توجه ما را اطلاعاتی جلب میکنند که سازگار با خودشان است و ما را وادار میکنند چیزها را آنگونه به خاطر آوریم که مناسب طرحواره است، و از نظر رفتاری، ما را هدایت میکنند تا با جذب برخی حوادث آشنا شویم. این فرایندهای رفتاری و شناختی مسئول حفظ طرحواره هستند. شیوه خود تداوم بخشی که در طرحوارههای دائمی در پشت احساسات ما پناه میگیرند و بر چگونگی تفکر احساس عملکرد و رابطه ما با دیگران تأثیر میگذارند. نکته عجیب این است که طرحوارهها ما را هدایت میکنند تا در دوران بزرگسالی، شرایطی از دوران کودکی را بازسازی کنیم که بسیار آسیب رسان بوده اند. طرحوارهها ریشه در حقایق کودکی و تجربههای نوجوانی دارند و تا حد زیادی و به درستی بازتاب محیط اولیه افراد است. برای مثال، اگر مراجعی به ما بگوید که خانوادهاش بیاحساس و بیعاطفه بودند، او معمولا درست میگوید. در حالی که او ممکن است نفهمیده باشد چرا والدینش در نشان دادن عاطفه یا بیان احساس مشکل داشتند، انتسابهای او به رفتار والدینش ممکن است اشتباه باشد اما درک عمومیاش از شرایط هیجانی و چگونگی رفتار دیگران با او تقریبا همیشه درست است.
عمدتا محیطهای اولیهای که در کودک یا نوجوان تأثیر کمی دارند، محیطهایی هستند که شرایط هیجانی خاصی را ایجاد نمیکنند. در عوض محیطهای تأثیر گذار، محیطهایی هستند که در آن نیازهای افراد برآورده نشده است.