«گزاره هایی در ادبیات معاصر ایران» در واقع گزاره هایی جریان شناسانه درباره ادبیات معاصر ایران است. حسن استفاده از رویکردی جریان شناسانه ی مبتنی بر مضمون، در این است که به جای شیوه های بررسی خطی که در بهترین حالت به بررسی هایی تاریخ نگارانه بر اساس تقدم و تأخر نوشته شدن آثار یا فعالیت نویسندگان اختصاص می یابد. از روشی استفاده کرده که با دسته بندی جریان شناسانه (حتی به فرض اینکه بر جنبه های مضمونی استوار باشد) راه را برای بررسی تحلیلی و انتقادی باز کرده که در مجموع نشان دهنده کم و کیف و اهمیت آثاری است که در هر یک از این جریان ها جای می گیرند.
خاستگاه داستاننویسی ایران انقلاب مشروطه بر نثر معاصر اثر نهاد این انقلاب خود عللی داشت. از جملهی آنها میتوان دخالت علنی و غیر علنی بیگانگان در ایران از جهات مختلف نظامی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی، ستم حکام به مردم، آشنا شدن ایرانیان با کشورهای پیشرفتهی غربی به همت عباس میرزا از طریق اعزام محصل به اروپا، تأسیس دارالفنون به دست امیرکبیر و ایجاد چاپخانه و انتشار روزنامههایی چون کاغذ اخبار را برشمرد. انتشار قدیمیترین روزنامه به مدیریت میرزا صالح بعد از جلوس محمد شاه به تخت در سال ۱۲۵۳ ه.ق، وقایع اتفاقیه به دستور امیرکبیر علمیه به سه زبان فارسی، عربی و فرانسه در سال ۱۲۸۰ ه.ق، شرف در سال ۱۳۱۴ ه.ق، اختر در استانبول به مدیریت محمد طاهر تبریزی در سال ۱۲۹۲ ه.ق قانون در لندن در سال ۱۳۰۷ ه.ق، پرورش و ثریا در مصر، حبل المتین در کلکته در سال ۱۳۱۱ ه.ق با ه.ق زبانی سنتی ادبی ولی به نسبت سادهتر و صریحتر از دیگر عوامل به شمار میآیند.
در سال ۱۳۲۴ ه. ق (۱۲۸۴ ش) مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را صادر کرد. نویسندگانی که در این دوره با آثار خارجی آشنا بودند، به ترجمهی آنها و نیز نوشتن آثار داستانی و نمایشی فارسی روی آوردند. این آشناییها با اقامت نوگرایان در سرزمینهای قفقاز، استانبول و کشورهای اروپایی دامنهی بیشتری میگرفت. از میان نویسندگانی که هم در نهضت مشروطه و هم در ادبیات داستانی و نمایشی و نثر جدید مؤثر بودند، میتوان میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکم خان، میرزا فتحعلی آخوند زاده، زین العابدین مراغهای و عبدالرحیم طالبوف را برشمرد. در این میان طالبوف و مراغهای در ایجاد ادبیات داستانی جدید و دوری جستن از رمانسها و داستانهای سنتی که آخرینشان امیر ارسلان نامدار است، بیش از دیگران سهم داشتند.