مباحث این کتاب کاملاً نظری است و بر نظریه جهانی شدن متمرکز است. اینکه آیا این نظریه کفایت و اعتبار لازم را به عنوان یک نظریه معتبر جامعه شناختی دارد یا نه، یکی از موضوعات اصلی مورد بحث در این کتاب است.
تمرکز این کتاب روی موارد نقضی است که می گوید نظریه جهانی شدن به دلیل مشکلاتی که در حوزه فرهنگ و دین پیدا کرده نمی تواند توضیح وضع جهان موجود باشد و به این دلیل دارای اعتبار نیست. نکته ای که وجود دارد این است که در کل معنای نظریه جهانی شدن متفاوت است ولی معنای اولیه این نظریه این است که جهان وضع و نظام واحدی پیدا می کند.
در این کتاب با توجه به آنچه در حوزه های فرهنگ و دین در جهان دیده شده نشان داده شد که جهان نه تنها به سمت یک جریان و نظام واحد پیش نمی رود بلکه جریان های دینی و فرهنگی مختلفی در جهان، نظم موجود جهان را که بر پایه مدرنیته شکل گرفته را به چالش می کشند. پس نظریه جهانی شدن بی معناست و آنچه اکنون با توجه به این چالش ها وجود دارد، یک نظریه ضعیف جهانی شدن است.
نویسنده کتاب با تاکید بر اینکه اصل نظریه ضعیف جهانی شدن این است که عالم تاثیر و تاثر دارد که این امر نسبت به گذشته زیادتر شده، اظهار می دارد این تنها چیزی است که این نظریه جهانی شدن به ما ارائه می دهد و چندان مطلب زیادی برای گفتن ندارد. وقتی به مواردی که در دنیا وجود دارد نگاه می کنیم متوجه می شویم که اوضاع و احوال فرهنگی و دینی جهان حاکی از نقص این نظریه است.
این کتاب در واقع بررسی نظریه کلی جهانی شدن است و به طور کلی این کتاب به این موضوع می پردازد که جهانی شدن با توجه به چالش های فرهنگی و دینی به معنای اولیه آن وجود داشته است.
کتاب نظریه های جهانی شدن «پیامد چالش های فرهنگ و دین» شامل ۶ فصل کلی است که عناوین آن به ترتیب نظریه جهانی شدن: ترکیب مسئله ساز دو روایت از وضع تاریخی غرب معاصر، جهانی شدن و فرهنگ: فرهنگ معضله ای حل ناشدنی؟ معضله هویت، فرهنگ و جهانی شدن: از رویکردها تا واقعیت، نظریه های جهانی شدن و دین: تداوم یک سنت یا تداوم یک غفلت؟ نظریه جهانی شدن و نظریه مهدویت: تقابل فلسفه تاریخ دنیایی و فلسفه تاریخ دینی، جهانی شدن و حکومت مهدی(عج): بستر سازی برای قیام آخر است.