جهانی سازی می تواند نیرویی برای مقاصد سودمند باشد: جهانی شدن ایده های مربوط به مردم سالاری و جامعه ی مدنی، شیوه ی اندیشیدن مردم را تغییر داده و نهضت های سیاسی جهانی، به بخشش بدهی ها و موافقت نامه ی زمین های مین گذاری شده، منجر گردیده است. جهانی سازی به صدها میلیون انسان کمک کرده تا به سطح زندگی بالایی دست یابند که کمی پیش، خودشان و حتی اکثر اقتصاددانان تصورش را هم نمی کردند. جهانی سازیِ اقتصاد، باعث شده که کشورهایی که از آن استفاده کردند، برای صادرات خود بازارهای تازه ای پیدا کنند و نیز با استقبال از سرمایه گذاری خارجی، از آن منتفع شوند. کشورهایی که بیشترین سود را بردند، آن هایی بودند که تقدیر خود را خود به دست گرفتند و با قبول نقش دولت در توسعه، به این خیال که بازارها خود تنظیم شونده هستند و می توانند مسائل خود را رفع کنند، دل خوش نساختند.
اما برای میلیون ها انسان دیگر، جهانی سازی کاری نکرده است. حال و روز بسیاری افراد را، که شغلشان از دست رفته و زندگی شان نامطمئن تر شده، خراب تر کرده است. این افراد، به طور روزافزونی خود را در مقابل نیروهایی که فراتر از قدرتشان است، ناتوان حس می کنند. این ها شاهدند که مردم سالاری های شان تضعیف شده و فرهنگ شان دستخوش فرسایش است.