جمع میان سامان دهی زندگی فرد و جامعه و تعریف و حمایت از آزادی های فردی، به عبارتی میان قانون و آزادی، یکی از بنیادی ترین مسائل در قلمرو حقوق عمومی است. قانون در پی تحدید آزادی ها، به ویژه از طریق نظام حقوق کیفری، است. پرسش اما آن است که معیار بنیادین قانون برای این محدودسازی چیست. آیا اخلاق متعارف جامعه می تواند چنین نقشی را ایفا کند؟ آیا اخلاق منحصر به اخلاق متعارف است؟ مباحث این کتاب، که پیرامون این مسئله شکل گرفته اند، گویی تازگی جاودانه دارند؛ همچنان در پهنه ی عالم مسئله ی روز آدمیان اند و در زیست بوم ایران اهمیتی دوچندان یافته اند. ملاحظه می شود که نظریه ی حقوقی از جمله با چنین مسائل ذهن سوزی دست به گریبان است و راهی طولانی در پیش است تا سنگلاخ های پردازش نظریه ای مستقل در باب حقوق معاصر برای جامعه ی ایران طی شود. مباحث کتاب حاضر بی گمان درآمدی بر فلسفه های حقوق کیفری و حقوق عمومی به شمار می آیند.