مجموعه ی حاضر جستارها و نوشتارهایی را دربردارد که در ده سال گذشته، پس از انتشار جلد نخست حق و مصلحت، به تدریج شکل گرفته و عمدتا منتشر شده اند. مباحث این مجموعه پیرامون سه محور قانون، حق و ارزش می گردند. قانون ستون فقرات نظام حقوقی است. از این رو، فهم چیستی نظام حقوقی وابسته به درک ماهیت قانون است. چنین فهمی به شکل منفرد و جزئی میسر نیست. به دیگر سخن، به نظر می رسد درک دقیق تر قانون از رهگذر فهم آن در نسبت متقابل با مفاهیم و نظام های هنجاری مجاور به دست آید. همچنین، مفاهیم و نظام های هنجاری در ربط و نسبت با واقعیات موجود در «جهان ممکن» مشترک با خود قرار دارند. مجموعه ی عناصر یاد شده زمینه ی بروز نظریه ی «واقع گرایی انتقادی حقوقی» را فراهم می آورد، نظریه ای که در پی تبیین مفهوم و مبنای قانون در نقطه ای میان عدالت و واقعیت است. مفهوم حق، در معنای مدرن، مفهومی نو در جغرافیای فکر و نظام هنجاری است. درک این مفهوم البته در گرو شناخت عناصر گوناگون فلسفه ی حق است. این عناصر ناگزیر در نسبتی هم گرا با یکدیگر قرار دارند. فلسفه ی یادشده به نوبه ی خود جزئی از نظریه ی عدالت است. حقوق و حق، از نگاهی دیگر، از مصادیق ارزش هستند. از این رو، لازم است پابه پای بحث از قانون و حق به مقسم آن ها، ارزش، نیز پرداخته شود. فلسفه ها و نظریه های متقن و استوار در حوزه های هنجاری، از جمله در دو گستره ی پیش گفته، در گرو اتخاذ موضع نسبت در خصوص «ارزش» است.