برای بررسی هر جنبه نسبتا جدیدی از آموزش، ضروری است که ابتدا خواننده با تعریف توصیف و بحث درباره آن موضوع آشنا شود. این مسئله، به خصوص در حوزه جوان ارزشیابی آموزشی که سر در گمیهای بسیاری در آن وجود دارد صادق است. بخشی از این سردرگمی از این واقعیت نشأت میگیرد که بسیاری از تکنیکها و شیوههای به کار گرفته شده در فعالیتهای ارزشیابی آموزشی، کم و بیش فنی هستند و مربیان اغلب با این موضوعات آشنایی ندارند. اما دلیل اساسیتر این سردرگمی، آن است که تصور نویسندگان مختلف از آنچه ارزشیابی هست و آنچه باید باشد مختلف است. این دیدگاههای مختلف اغلب از آموزشها و پیش زمینههای مختلف این نویسندگان وابستگی حرفهای خاص آنان به جنبههای مختلف فرایند آموزش، وابستگی به موضوع درسی خاص و حتی تفاوت خلق و خوی آنان ناشی میشود. یکی از نتایج این اختلاف نظرها آن است که خواننده ناآشنا، با موضوع اغلب با نوشتههایی روبرو میشود که نه فقط با هم تفاوت دارند، بلکه حتی متضاد نیز هستند. این نوشتهها فقط بیانگر اختلافات فارغ از غرض ورزی بر سر این مسئله نیست که ارزشیابی چیست و چگونه باید انجام پذیرد، بلکه اغلب بازتاب سر در گمی عمیقتری است که ملازم سیر رشد یک رشته پژوهشی نسبتا جدید است. یکی از اهداف این کتاب، آن است که سر در گمی موجود در این زمینه را که ارزشیابی چه هست و چه نیست، چگونه آن را باید سازمان داد و اجرا کرد، چگونه باید نتایج مطالعات ارزشیابی را گزارش کرد و چگونه آنها را مورد استفاده قرار داد کاهش دهد.