وقتی در حباب رونق و شکوفایی غرب بزرگ شوی بیشتر بزرگترها به تو خواهند گفت که کشورهای فقیر به این دلیل فقیرند که اقتصادشان «ضعیف» است، بماند که معنای این حرف چیست. آن ها این را هم خواهند گفت که فقرای جامعه ی خودت نیز به این دلیل فقیر هستند که چیزی برای فروش ندارند که دیگران واقعا بخواهند. خلاصه این که آن ها چیزی برای عرضه به بازار ندارند. به همین دلیل است که تصمیم گرفتم درباه ی چیزی به نام اقتصاد با تو حرف بزنم: در جهان تو و من هر بحثی در این باره که چرا برخی افراد فقیرند در حالی که برخی دیگر پول شان از پارو بالا می رود، یا حتی این که چرا انسان دارد کره ی زمین را نابود می کند، حول چیزی می چرخد که به آن اقتصاد گفته می شود و اقتصاد به چیزی ربط دارد که به بازار معروف است. اگر می خواهی سهمی در آینده ی انسان داشته باشی، نمی توانی وقتی کلماتی مثل «اقتصاد» و «بازار» گفته می شوند خودت را به آن راه بزنی و بی محلی کنی.