در سال ۱۹۹۵ که ازدواج کردیم، از این که به لس آنجلس نقل مکان میکردم خوشحال بودم، اما از دوستان و خانواده، از شهری که تمام عمرم را در آن زیسته بودم، دور میشدم. قرار بود در منزل بیل زندگی کنیم، خانهای که بیل و نوآمی بیش از چهل سال در آن زندگی کرده بودند. فرزندانشان در آن خانه بزرگ شده بودند. ترجیح میدادم خانه دیگری پیدا کنم. خانهی من؛ خانهای که من و بیل زندگی تازهای را شروع کنیم. اما بیل اصرار داشت در همان خانه بماند.
مفهوم ازدواج یکی از قدیمیترین و عمیقترین انسانی است که در تمام فرهنگها و تمدنها وجود دارد. اما چرا بعد از آنکه دو نفر با کلی علاقه و عشق به هم وصل میشوند، پس از مدتی این عشق کاهش مییابد؟ چرا روابط برخی از ازدواجها که با پر شور و شوق آغاز شده بودند، پس از مدتی به تدریج خسته کننده و بیرنگ میشود؟
«ازدواج بدون شکست» نوشته دو متخصص برجسته در حوزه ازدواج، ویلیام گلسر و کارلین گلسر، با استفاده از تئوری انتخاب به جواب این سوالات میپردازد. طبق این تئوری، انسانها تحت تأثیر پنج نیاز ژنتیکی: بقا، عشق و احساس تعلق خاطر، قدرت، آزادی و تفریح، فعالیت میکنند.
نیازهای مذکور میتواند اساسیترین مانعها و انگیزهها در زندگی زناشویی باشد. به عنوان مثال، نیاز به عشق و تعلق خاطر میتواند ما را وادار به ایجاد روابطی قوی و پایدار کند، در حالی که نیاز به آزادی ممکن است باعث تضاد و تنش در برخی مواقع شود.
از آنجا که زندگی زناشویی یک انتخاب است، و همچنین اینکه این انتخاب بر روی ژنهای ما برنامه ریزی نشده، لذا نیازمند آموزش و یادگیری در این زمینه هستیم. این آموزشها میتوانند ما را یاری کنند تا بهتر با چالشهای روزمرهی زندگی زناشویی مواجه شویم.
ازدواج، مانند هر زمینه دیگری از زندگی، میتواند یک معما باشد. همچنان که افرادی وجود دارند که پس از مدتی احساس میکنند ارتباطشان با همسرشان کمرنگتر شده است، زوجهای دیگری نیز هستند که با وجود مشکلات، توانستهاند عشق و علاقهی خود را حفظ کنند. اما چگونه؟
ویلیام و کارلین گلسر با استفاده از تجربیات و پژوهشهای خود راههایی را ارائه میدهند تا زوجها بتوانند از دامنه روانشناسی کنترل بیرونی خارج شوند و روابط خود را تقویت کنند. برخی از این راهها میتوانند به نظر ساده بیایند، اما با استفاده صحیح از آنها، تاثیر عمدهای در تقویت روابط زناشویی دارند.
در نهایت، چه شما قصد ازدواج داشته باشید یا اینکه سال هاست در کنار همسر خود زندگی میکنید، این کتاب میتواند راهنمایی کاملی برای شما باشد تا با بهره گیری از آموزههای آن، زندگی زناشویی راضی کننده و پایداری داشته باشید.
ویلیام گلسر (William Glasser)، یک روان پزشک و نویسنده آمریکایی است که بیشتر به خاطر توسعه «تئوری انتخاب» (Choice Theory) شناخته میشود. وی تعداد زیادی کتاب در زمینههای روان درمانگری، آموزش و پرورش، و روابط زناشویی نوشته است. برخی از مفاهیم اصلی کار وی شامل ایدههایی در مورد نیازهای اساسی انسان، روشهای کنترلی، و ارتباطات سالم است.
بیوگرافی ویلیام گلسر به نقاط زیر خلاصه میشود:
1. تحصیلات: وی در روان پزشکی تحصیل کرده و در سالهای مختلف نیز به تدریس و پژوهش در این زمینه پرداخته است.
2. تئوری انتخاب: این تئوری، که گلسر آن را توسعه داد، بر این فرض استوار است که تمام رفتارهای ما انتخابهایی هستند و این انتخابها تحت تأثیر نیازهای اساسی ویژهای قرار دارند. این نیازها شامل بقا، عشق و تعلق، قدرت، آزادی، و تفریح هستند.
3. رویکرد درمانی: گلسر «روان درمانگری واقعیت» (Reality Therapy) را توسعه داد که بر اساس تئوری انتخاب مبنا شده و به مراجعه کنندگان کمک میکند تا بهترین انتخابها را برای خود انجام دهند.
4. تأثیر در آموزش و پرورش: گلسر نه تنها در زمینه روان درمانگری فعالیت داشته، بلکه رویکردهای او در زمینه آموزش و پرورش نیز تأثیر گذار بوده است. وی روشهایی برای استفاده از تئوری انتخاب در کلاسهای آموزشی مطرح کرده است.
کارلین گلسر (Carleen Glasser)، همسر ویلیام گلسر، نیز در زمینههای مشابه فعالیت داشته و با همسرش در نوشتن برخی از کتابها همکاری کرده است. او نیز به موضوعاتی مانند روابط زناشویی، تئوری انتخاب، و روان درمانگری واقعیت پرداخته است.
دو نویسنده با همکاری یکدیگر کتابهای متعددی را نوشتهاند که به توسعه و گسترش دیدگاههای آنها در زمینه تئوری انتخاب و روان درمانگری واقعیت کمک کرده است.