از زمانی که برا ی نخستین بار کودک عزیزمان را در آغوش می گیریم، بلافاصله با این حقیقت روبرو می شویم که او در ابعاد مختلف رشد خواهد کرد. ابعاد مختلف رشد شامل رشد بدنی، حرکتی، شناختی، اجتماعی وهیجانی است. رشد بدنی، نخستین حوزه رشدی در کودک است که برای ما آشکار است. کودک در آغاز لاغر و درمانده است، اما به سرعت در زیر چشم ما بزرگ تر، فعال تر و مستقل تر می شود. بدن او از سری بزرگ، صورت، دستان و پاهایی چاق در نوزادی به کودکی دست و پا چلفتی و سرانجام به بزرگسال جوانی که شبیه به شما است، تغییر شکل پیدا می کند. رشد حرکتی همراه با رشد بدنی است، که در آن، او نشستن، راه رفتن، پیدا کردن تعادل، حرکت های موزون، و سایر حرکات را می آموزد. مهارت های حرکتی پیچیده تر که نیازمند تفکر ویادگیری است (به بند بعدی توجه کنید)، شامل توانایی نقاشی کردن و نوشتن، فعالیت های ورزشی، نواختن موسیقی و غیره است. حوزه مهم دیگر رشدی در کودکی، توان تفکر، یادگیری و ایجاد حافظه است که از آن به عنوان رشد شناختی یاد می شود. در دوران نوزادی، یادگیری به کار بردن اسباب بازی و شکل گیری بازی تخیلی، نوعی رشد آشکار است. آنچه ما از آن به عنوان عملکرد پیچیده تر مغزی یاد می کنیم، در طبقه رشد شناختی، حل مسئله، فعالیت های تحصیلی و مانند آن قرار می گیرد. عملکرد کودک در مدرسه و به دست آوردن دانش، مثالی از رشد شناختی است. عمل پیچیده تکلم، در یک زبان یا بیشتر، نیازمند رشد بالای مهارت های تفکر و حرکتی (زبان) است. حوزه دیگر رشدی، که در آغاز چندان به چشم نمی آید، اما به زودی اهمیت آن به اندازه سایر مهارت ها مشخص می شود، رشد اجتماعی است.کودک این مرحله را در تعامل با مادر خود، یعنی پاسخ دادن و گرفتن محرک های محیطی در مورد چگونگی لبخند زدن، سلام کردن به دیگران، خندیدن ولذت بردن از بودن با دیگر کودکان نشان می دهد. سپس کودک می آموزد که چگونه دوست پیدا کند، اسباب بازی هایش را به دیگران بدهد و با دیگر کودکان بازی کند. با بزرگ تر شدن کودک و رسیدن به نوجوانی، او می خواهد تایید همسالان را دریافت کند، با آن ها درعلایق و سر گرمی های مشترک شرکت کند و گاهی با دیگران به رقابت بپردازد. در دوران کودکی و نوجوانی او در زمینۀ اهمیت مناسب و مربوط بودن کلام و اعمالش چیزهایی می آموزد چرا که آن ها بر دیگران تأثیر می گذارند. او روش های حل تعارضات، چگونگی شراکت در یک اسباب بازی با خواهر یا برادر، مذاکره در زمینه نخستین شغل تابستانی یا مدیریت چالش هایی که به عنوان یک پدر یا مادر جوان با آن روبرو خواهد شد را خواهد آموخت. رشد هیجانی به ویژه پیچیده تر است و تمام جوانب رشدی که تاکنون ذکر شد را همراه با توانایی تنظیم احساسات با استفاده از محرک های محیط خارجی در بر می گیرد. کودک احساسات شادی، ناکامی و تحریک پذیری را به صورت شهودی (درونی) دارد. او می آموزد که در مادر و در افرادی که هنگام بروز این احساسات او را دوست دارند، آسودگی را جستجو کند. نهایتاً او خواهد توانست خود را در چالش های کوچک منجر به ناکامی، بدون حضور بزرگسالان آرام کند. او به عنوان یک کودک نوپا، در کنترل تکانش ها و خشم خود مشکل دارد، غالبا قشقرق و پرخاشگری نشان می دهد، اما به تدریج با ارائه مثال های درست، تعیین حدود و دانستن آن که او هنوز هم دوست داشتنی است، رفتارهای دیگری را از پدر و مادر خود و یا از سوی دیگر بزرگسالان تربیت کننده که قصد کمک به او را دارند، می آموزد. او شروع به شناخت این نکته می کند که بر بدنش و بر آنچه انجام می دهد، کنترل دارد. به تدریج در دوران پیش دبستانی و مدرسه، محدودیت ها را بهتر می پذیرد، بر خلق و آهنگ صدایش کنترل دارد و برای رسیدن به خواسته هایش از کلمات به جای حرکات (اعمال) استفاده می کند.