این کتاب در واقع بخش اول پنج گانه ی سوتلانا آلکساندرونا آلکسیویچ با عنوان صداهایی از آرمان شهر محسوب می شود. نویسنده در مقدمه ی خود توضیح مفصل و جامعی درباره ی محتوای کتاب و خصوصا نحوه ی جمع آوری مطالب موردنیازش ارایه می دهد و طبیعتا نیازی به توضیح بیشتر در این باره نیست.
کتاب حاضر به جنگ جهانی دوم می پردازد. در واقع در این کتاب جنگ جهانی دوم از نگاه زنان روسی توصیف می شود که تجربه ی حضور در این جنگ را داشته اند؛ زاویه دیدی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده در لابه لای سطور این کتاب صداها و ناله هایی را که تا به حال شنیده نشده بوده، به گوش خواننده می رساند و بعضی از زوایای پنهان جنگ را روشن می کند. جنگ و تخیل در یک ظرف نمی گنجند، جنگ میدان واقعیت است؛ نمی توان گوشه ای نشست و جنگ را تصور و تخیل کرد. بهترین شیوه ی توصیف جنگ نقل قول کسانی است که در میدان حضور داشته اند. نویسنده ی این کتاب از تجربیات روزنامه نگاری خویش بهره گرفته و شیوه ی مصاحبه و انتقال بی کم وکاست توصیفات شاهدان عینی را برای ارایه ی نگاه زنانه به جنگ برمی گزیند. زیرا او بیش از آنکه نویسنده باشد، یک روزنامه نگار حرفه ای است و به واسطه ی شغلش همواره ترجیح می دهد با حقایق عریان سروکار داشته باشد.
کتاب «جنگ، چهرهی زنانه ندارد» از سوتلانا الکسیویچ برای گروههای زیر مناسب است:
1. علاقه مندان به تاریخ: این کتاب نگاه عمیق و جامعی به تجربیات و حضور زنان در جنگ جهانی دوم ارائه میدهد که میتواند به کسانی که به تاریخ علاقهمند هستند، دیدگاه جدیدی را ارائه دهد.
2. دوست داران ادبیات نانفیکشن و مستندسازی: سبک نگارش الکسیویچ، که مبتنی بر مصاحبهها و حسابهای شخصی از تجربیات جنگ است، میتواند برای کسانی که به این سبک ادبیات علاقهمند هستند، جذاب باشد.
3. آنهایی که به داستانهای زنان علاقهمند هستند: این کتاب یک فرصت بینظیر برای آشنایی با داستانها و تجربیات زنان است که در جنگ جهانی دوم مبارزه کردند - چیزی که در بسیاری از تاریخ نگاریهای سنتی نادیده گرفته شده است.
4. آنهایی که به انسان شناسی، جامعهشناسی و روانشناسی علاقهمند هستند: با مطالعهی تجربیات واقعی زنان جنگی، خوانندگان میتوانند درک بهتری از تأثیر جنگ بر روی روان و جامعه انسانی پیدا کنند.
5. دانشجویان و پژوهشگران حوزههای مرتبط: این کتاب میتواند منبع مفیدی برای دانشجویان و پژوهشگران در حوزههایی مانند تاریخ، جنسیت، جامعه شناسی، روانشناسی و علوم سیاسی باشد.
6. مخاطبانی که به دنبال داستانهای انسانی واقعی هستند: توصیفات تکان دهنده و بیپرده از جنگ در این کتاب میتواند خوانندگانی که به دنبال داستانهایی با عمق احساسی و تجربیات واقعی هستند، را جذب کند.
هرچند این کتاب تجربیاتی دردناک و تکان دهنده را نقل میکند، اما این همان دلیلی است که آن را یک اثر بینظیر و الهام بخش میکند.
کتاب «جنگ، چهرهی زنانه ندارد» به خاطر تصویر جامع و عمیقی که از تجربیات زنان در جنگ جهانی دوم میکشد، نظرات بسیار مثبتی از منتقدان به خود جلب کرده است.
منتقدان این کتاب را مستندی انسانی و حماسی توصیف میکنند که در آن تجربیات زنان را به گونهای پررنگ و لمسپذیر ارائه میدهد که خوانندگان نمیتوانند از آن بیتوجه بمانند. آنها سبک نویسندگی الکسیویچ و روش مصاحبهگری واقع بینانه و بیطرفانهاش را ستایش میکنند و اعتقاد دارند که این روش، مخاطب را مستقیما با واقعیتهای دردناک و گاهی تکان دهندهی جنگ روبرو میکند.
بسیاری از منتقدان این روزنامه نگار برجسته را به دلیل توانایی او در ایجاد صداهای متفاوت و متعدد در روایت هایش، به عنوان یکی از بهترین نویسندگان مستندسازی از جنگ میدانند.
در مجموع، منتقدان معتقدند که «جنگ، چهرهی زنانه ندارد» یکی از مهمترین اثاری است که درباره تجربیات زنان در جنگ نوشته شده است. این کتاب نه تنها به تاریخ نگاهی عمیق و جامع میاندازد، بلکه بر روی تجربیات فردی که غالبا در سایه تاریخ زمین گیر میشوند، تاکید میکند.
سوتلانا الکسیویچ، نویسنده بلاروسی معروف، در ۳۱ مه ۱۹۴۸ در اوکراین متولد شد. وی یک نویسنده، روزنامه نگار و مستندساز برجسته است. او به دلیل نگاه جامع و بیطرفانهاش به تجربیات انسانی در دوران جنگ، شهرت گستردهای کسب کرده است.
الکسیویچ در سال ۱۹۷۲ فارغ التحصیل رشته گزارشگری در دانشگاه مینسک شد. او تا به حال چندین کتاب در زمینه جنگ جهانی دوم و جنگ افغانستان نوشته است که بیشتر آنها از مصاحبه با شاهدان عینی و واقعی جنگ تشکیل شده است.
او برای تلاشهای خود در ارائه دیدگاهها و تجربیات زنان در جنگ، در سال ۲۰۱۵ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. الکسیویچ برای نوشتن کتابهای خود از روشی خاص استفاده میکند که به آن «رماننویسی صداها» میگوید. وی با گرفتن مصاحبه از شاهدان عینی، تجربیات واقعی آنها را به یک روایت ادبی تبدیل میکند.
کتابهای الکسیویچ اغلب به دلیل متنهای قوی و تاثیرگذارشان توسط مخاطبین سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته اند. او در کتابهای خود به بررسی تجربیات انسانی پرداخته و به نحوی به صدای کسانی میشود که در تاریخ غیررسمی و در داستانهای روزمره زندگی خود، بیصدا میمانند.
کتابهای الکسیویچ به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شدهاند و از طریق آن ها، او توانسته است دیدگاههای متفاوتی درباره جنگ، رنج، شجاعت و بشریت را در سراسر جهان منتشر کند.
«جنگ چهره زنانه ندارد»، یکی از آثار برجسته سوتلانا آلکسیویچ، مستندساز برجسته بلاروسی، میباشد که در آن ماجراهای زنانی که در ارتش اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ جهانی دوم میجنگیدند، با دقت و در عین حال به زیبایی بازگو شده است. این کتاب تلاشی بیسابقه است برای بررسی و شناساندن تجربیات و خاطرات این زنان شرور، که دههها سال پس از اتمام جنگ، باز هم از تنهایی و وحشتهای جنگ دست و پا زده هستند.
سوتلانا آلکسیویچ با نگاهی نو به جنگ جهانی دوم مینگرد و تجربیات زنان روسی که در این میدان جنگی حضور داشتند، را با حساسیت بالایی شرح میدهد. به دلیل این نگاه متفاوت و جامع، او در سال ۲۰۱۵ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد و کتاب او به عنوان یکی از معروفترین کتابهای جهان در مورد جنگ شناخته شد.
نویسنده در این کتاب توانسته است صداهایی ناشنیده از دل جنگ را به گوش مخاطب برساند و نمایشی را از جوانب پنهان جنگ به ما بدهد. جنگ و خیالات به طور همزمان در یک بستر قابل جا نیستند. جنگ صحنهای از واقعیت است و به همین دلیل نمیتوان در گوشهای نشست و فقط درباره آن تخیل کرد. تجربیات زنده و مستقیم افرادی که در جنگ شرکت داشته اند، برای توصیف جنگ بینظیر است.
«جنگ چهره زنانه ندارد»، در واقع بخشی از مجموعه پنج جلدی «صداهایی از آرمان شهر» سوتلانا آلکسیویچ است. آلکسیویچ، در این کتاب، از تجربیات خود در زمینه روزنامه نگاری استفاده کرده و از شیوهای منحصر به فرد برای انتقال بیحاشیه تجربیات شاهدان عینی استفاده کرده است تا بتواند نگاه زنانه به جنگ را به بهترین شکل ممکن ارائه دهد. او، به عنوان یک روزنامه نگار با تجربه، همیشه بر این باور است که باید با حقایق برهنه مواجه شود.
این کتاب مکملی برای تصویرهایی است که از جنگ در ذهن ما نقش بسته است، و زمانهایی را به تصویر میکشد که بسیار دور از انتظار و تجربههای ما از جنگ است. یکی از ویژگیهایی که این کتاب را از دیگر آثار در مورد جنگ متمایز میکند، استفاده از صداها و دیدگاههای متعدد است. در این کتاب، حتی یک آشپز یا کارگر ساده هم میتواند نگاه و نظر خود را در مورد جنگ بیان کند. نویسنده از این تضاد نظرات نمیترسد و همین چندگانگی صداها و دیدگاهها باعث شده است تا داستانهای این کتاب بیشتر به حقیقت نزدیک باشند.
قهرمانان این کتاب موجودات فرا انسانی نیستند. آنها افراد عادیاند که برخاسته از جامعهی عادی هستند و با زبان ساده و روزمره حرف میزنند. آنها نه شعرا هستند و نه پروفسورها یا سیاست مداران. آنها با زبانی ساده و صادق حرف میزنند. در کتاب جنگ چهرهی زنانه ندارد، حضور زنان در جنگ جهانی دوم نه به عنوان نقش مکملی برای مردان بلکه به عنوان یک نقش مستقل و اصلی تصویر برداری شده است. این زنان نه تنها معلم، پرستار و آشپز نبودند، بلکه تک تیرانداز، خلبان و گردانندهی تانک نیز بودند. این زنان با ارادهی خود، جنگیدند، رنج بردند، و در نهایت از این ماجرا با یادوارهها و خاطراتی سخت برگشتند.
الکسیویچ با احترامی بیبدیل به این زنان نگاه میکند، اما با هیچ عینک رنگین کمانی نگاه نمیکند. او نه تنها به شجاعت و قدرت این زنان توجه میکند، بلکه به درد و رنجی که آنها بردند نیز میپردازد. او به بخشهایی از این تجربه میپردازد که اغلب در داستانهای جنگی زنان نادیده گرفته میشود: مشکلات زندگی روزمره، نیازهای فیزیکی و روحی، و حتی بارهای عاطفی که این زنان به عهده داشتند.
در نهایت، کتاب جنگ چهرهی زنانه ندارد، با ارائهی یک نگاه جدید به جنگ جهانی دوم و حضور زنان در آن، چالشی عمیق برای تصورات ما دربارهی جنگ و نقش زنان میافکند. این نگاه جدید نه تنها برای تاریخ، بلکه برای فهم ما از جنسیت، قدرت، و درد و رنج هم اهمیت دارد. این کتاب یک روایت متفاوت از جنگ است، روایتی که از دست دادن، از دلهره، از تنهایی و از شجاعت میگوید، روایتی که حاکی از چهرهی زنانهی جنگ است.