کتاب خاطرات پزشک جوان

در سورتمه از جایم بلند شدم به اطراف نگاهی انداختم.صدای عجیب، غمگین و خشنی در جایی در تاریکی به گوش رسید و سپس به سرعت خاموش شد. نمی دانم چرا ناگهان احساس نا خوشایندی وجودم را فرا گرفت و یاد مباشر افتادم و این که اکنون در حالی که سرش را در دستانش نگه داشته چقدر دلتنگ است. در امتداد دست راستم ناگهان لکه سیاهی را تشخیص دادم ناگهان لکه بزرگتر شد به اندازه یک گربه سیاه و سپس بزرگتر و بزرگتر. آتش نشان به من نگاهی انداخت، فکش به لرزه افتاده بود. پرسید: دیدید دکتر؟

آهی کشیدم، به خود می گفتم: ((همه چیز رو براه می شود)). ......

• جنگ چهره ی زنانه ندارد ~اسوتلانا آلکسی ویچ، عبدالمجید احمدی (مترجم)، مهدی یزدانی خرم (ویراستار)
• یادداشت های یک پزشک جوان ~میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف، آبتین گلکار (مترجم)
• مادر ~ماکسیم گورکی، محمد قاضی (مترجم)
• خنده در تاریکی ~ولادیمیرولادیمیروویچ ناباکوف، امید نیک فرجام (مترجم)
• مزدک ~موریس سیماشکو، مهدی سحابی (مترجم)
• موارد بیشتر (223)

• یادداشت های یک پزشک جوان ~میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف، آبتین گلکار (مترجم)
• احضار روح ~میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف، مهناز صدری (مترجم)
• دست نوشته های یک مرده ~میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف
• خاطرات پزشک جوان ~میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف، فهیمه توزنده جانی (مترجم)
• دل سگ ~میخائیل آفاناسیویچ بولگاکوف، مهدی افشار (مترجم)