موراکامی در بخشی از کجا ممکن است پیدایش کنم چنین می نویسد:
یک شاعر در بیست ویک سالگی می میرد، یک انقلابی یا یک ستاره ی راک در بیست وچهارسالگی. اما بعد از گذشتن از آن سن، فکر می کنی همه چیز روبه راه است. فکر می کنی توانسته ای از منحنی مرگ انسان بگذری و از تونل بیرون بیایی. حالا در یک بزرگراه شش بانده مستقیم به سوی مقصد خود در سفر هستی. چه بخواهی باشی، چه نخواهی. موهایت را کوتاه می کنی؛ هر روز صبح صورتت را اصلاح می کنی، دیگر یک شاعر نیستی، یا یک انقلابی و یا یک ستاره ی راک. در باجه های تلفن از مستی بیهوش نمی شوی یا صدای دورز را ساعت چهار صبح بلند نمی کنی. در عوض، از شرکت دوستت بیمه عمر می خری، در بار هتل ها می نوشی و صورت حساب های دندان پزشکی را برای خدمات درمانی نگه می داری.
این کارها در بیست و هشت سالگی طبیعی است. اما دقیقا آن وقت بود که کشتار غیرمنتظره در زندگی ما شروع شد.
هاروکی موراکامی در 1949 در کیوتو متولد شد و اکنون در نزدیکی توکیو زندگی می کند. کارهای او به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است و اخیرا از افتخارات متعدد بین المللی او جایزه اورشلیم است که J.M. Coetzee، Milan Kundera و V.S.Niampaul از دریافت کنندگان آن هستند.