از زمانی که روان شناسی به صورت یک علم تجربی در آمد و امکان کاربرد آن در قلمروهای متعدد زندگی و از آن میان قلمرو گسترده فعالیت قضایی فراهم شد، پیشگامان این قلمرو، گسترۀ فعالیت اخیر را روان شناسی قضایی نامیدند.
موضوع روانشناسی قضایی از سویی اشخاصی هستند که در یک محاکمه یا دعوی در گیرند و از سوی دیگر، تمامی آنچه که به آنها مرتبط میشود، اظهارات کتبی یا شفاهی، معنای اعمال با توجه به نیت ها، انگیزهها و به طور کلی آنچه جنبه روانی دارد و میتواند در فرایند محاکمه و قضاوت مؤثر باشد.
در وسیعترین معنای آن، روان شناسی قضایی تمامی کاربردهای روان شناسی در قلمرو عدالت را در بر میگیرد، اما از آنجا که این شاخه روان شناسی در زمینه جزایی و به خصوص جنایی - یعنی زمینههایی که به طور مستقیم با اشخاص سروکار دارند - بیش از زمینههای حقوقی، تجاری و اداری کاربرد دارد، اغلب از روانشناسی جنایی به منزله بخش اصلی روان شناسی قضایی سخن گفته میشود.
روانشناسی قضایی در آغاز قرن و همزمان با استقرار روان شناسی تجربی کار خود را با بررسی شهادت آغاز کرد، اما ضمن آنکه از پژوهشهای آزمایشگاهی الهام میگرفت شکل گیری آن بدون تحلیل موارد عینی و استفاده از روش بالینی امکان پذیر نبود. به دنبال تحقیقات دبانسل (۱۹۰۶) بسیاری از قضات و پزشکان نیز در کنار روانشناسان به پژوهشهایی از زوایای مختلف در مورد شهادتها پرداختند و بدین ترتیب مبانی علم «شهادت» را که بینه از سال ۱۹۰۵ توصیه کرده بود، پی ریزی کردند. اما با آغاز جنگ جهانی اول این فعالیتها نیز پایان گرفت.
پیشگفتار
فصل اول: روانشناسی در قلمرو عدالت
فصل دوم: دیدگاه های مختلف در زمینه علت شناسی جرایم
فصل سوم: اختلال های روانی و جرم
فصل چهارم: روی آوردهای روانشناختی نسبت به جرایم وخیم
فصل پنجم: روان شناسی شهادت و شهود و نقش روانشناس در دادگاه
فصل ششم: پیشگیری و درمانگری در قلمرو روانشناسی جنایی
منابع و مآخذ
فهرست اعلام
واژه نامه