خوانندگان کتب مدیریت، انتظار دارند بدانند که مدیران چه میکنند و چگونه میتوان مدیری موفق یا مؤثر بود؟ و این انتظار به جایی است که باید برآورده شود. کارفرمایان نیز معتقدند که کتابهای آموزش مدیریت در پرورش مدیران تأثیر مفیدی دارد و به همین جهت، با مراکز آموزش مدیریت در جهت پژوهش و آموزش همکاری میکنند.
اساسا دو روش برای یادگیری دانش مدیریت وجود دارد؛ اول از طریق آموزش و دوم ضمن انجام کار. البته میتوان ترکیبی از دو روش فوق را نیز به کار برد. یادگیری ضمن کار به کندی صورت میپذیرد و کافی نیست؛ زیرا تأکید عمده در واحدها بر انجام کار است نه القای چگونگی انجام و آموزش آن. مطالعۀ کتب مختلف در زمینه مدیریت نیز به تنهایی کافی نیست، زیرا تنها دانش نظری جنبه تئوریک مدیریت فرد را افزایش میدهد؛ در حالی که روانشناسان یادگیری را تغییر در رفتار معنی میکنند؛ یعنی به دست آوردن توان انجام کاری غیر از آنچه که قبلا فرد میتوانست انجام دهد.
بنابراین آنچه از مطالعه کتب و از مشاهده رفتار دیگران به دست میآید، شاید از تغییر در سطح دانش یا نگرش فراتر نرود، ولی اگر بخواهیم چیزی یاد بگیریم، باید تمرین کنیم تا آنچه که فرا گرفتهایم به شکل یک رفتار در ما جلوهگر شود.
دیباچه
فصل اول: نظریه های مدیریت
فصل دوم: نوآوری
فصل سوم: تصمیم گیری
فصل چهارم: برنامه ریزی
فصل پنجم: سازماندهی
فصل ششم: بسیج منابع و امکانات
فصل هفتم: هدایت
فصل هشتم: ارتباطات
فصل نهم: کنترل
فصل دهم: جنبه های اخلاقی کار مدیران
فصل یازدهم: فرهنگ سازمانی
پیوست ها
منابع و مآخذ