جلد دوم کتاب روان شناسی جنائی را زمانی به چاپ می سپاریم که مؤلف دانشمند و فرهیخته آن، از سراچه ترکیب رخت بربسته و روح پاکش در فضای عالم قدس به طواف معبود پرداخته است.
آشنائی من با شادروان کی نیا به سال های نخست دانشجوئی می رسد. در اوائل دهه پنجاه از طریق مجله مکتب مام که از سوی دفتر مرکزی انجمن اولیاء و مربیان منتشر می شد و بعد از انقلاب اسلامی عنوان پیوند برخود گرفت - با نام و نوشته های آن مرحوم آشنا شدم. مقالات ایشان که در زمینه آسیب شناسی اجتماعی، علل و عوامل مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان را با نثری روان و ساده بررسی می کرد، علاوه بر استناد به پژوهش های ژرف روان شناسی جنائی، برخوردار از مایه های تحقیقات اسلامی بود و نمونه ها و مصادیق فرهنگ خودی را در چشم انداز خواننده ایرانی قرار می داد. چنین امتیازات روشنی هم رغبت مرا بیش از هر مطلب و نکته دیگر، به تهیه و مطالعۀ آن مجله بر می انگیخت و هم اشتیاقم را برای دیدار آن استاد فرزانه دامن می زد. بعدها در آئینه کتاب گرانسنگ جرم شناسی که در سه جلد از طرف دانشگاه تهران منتشر شد، سیمای آن پژوهشگر متعهد و کارآزموده را روشن تر و برجسته تر از آن دیدم که نوشته های کوتاه مکتب مام نشان داده بود. پس از دمیدن فجر مبارک انقلاب اسلامی چون توفیق آن یافتم که برای گروه های زیادی از مردم به ویژه جوانان، مربیان و پدران و مادران سخن بگویم یا مطلب بنویسم، آثار دکتر کی نیا جزو منابعی بود که مرتب به آنها رجوع می کردم و نکات دقیق و مؤثری را از آنها بر می گرفتم. یکی دوبار در محل سابق انتشارات رشد که به دانشکده حقوق قضایی - محل تدریس مرحوم - نزدیک بود توفیق زیارت آن عزیز نصیبم شد. استاد با خوش رویی یادآور شدند که بارها سخنان مرا از برنامۀ آینده سازان رادیو شنیده اند و در آن ها کژی و کاستی ندیده اند. این تشویق بزرگوارانه محبت و احترام آن بزرگ را در قلب و ضمیرم افزون تر ساخت تا آنجا که اصرار کردم یکی از نوشته های خود را که در حوزه کارهای انتشارات رشد (آثار تربیتی و روان شناسی) است به ما بدهد.