کتاب حاضر، سومین اثر ارزنده آقای دکتر محمد عثمان نجاتی استاد دانشگاه های عربستان و کویت در زمینه روان شناسی اسلامی است. از آنجا که نویسنده کتاب خود در مقدمه به قدر کافی درباره ویژگی های این کتاب توضیح داده است، از بیان مجدد آنها خودداری می کنیم و تنها به معرفی برجستگی های های آن می پردازیم. موارد زیر از جمله امتیازها و برجستگی های این کتاب است:
۱) تنظیم و تدوین مباحث کتاب در قالب ساختاری منظم و مشخص
۲) انجام بررسی های تطبیقی میان دیدگاه های روان شناختی متفکران مسلمان و روان شناسان غربی معاصر و نیز در موارد لازم میان خود دانشمندان مسلمان
3) استفاده مناسب و مؤثر از منابع و آثار دست اول اندیشمندان مسلمان و روانشناسان غربی
۴ )سعی و کوشش نویسنده برای پیرایش بحث ها از موضوع ها و نکته هایی که جایی در روان شناسی امروز ندارند.
۵) منحصر به فرد بودن این کتاب. به لحاظ گردآوری و تألیف و تدوین منظم و سازمان یافته دیدگاه های روان شناختی شمار قابل ملاحظه ای از اندیشمندان مسلمان
این کتاب می تواند خلاء ناشی از نبود یا کمبود منابع لازم برای درس علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی رشته های روانشناسی را پر کند. اهمیت این جنبه هنگامی افزون تر می شود که به تجربه دانشگاهی و آکادمیک نویسنده محترم در زمینه تدریس درس روان شناسی از دیدگاه متفکران مسلمان توجه کنیم.
به اعتقاد ما، یک نقطه ضعف اساسی در روانشناسی نوین غربی، با وجود همۀ پیشرفتها و کامیابیهای نظری و کاربردی آن، کنار نهادن و به حاشیه راندن موضوع اصلی این علم، یعنی روان است. روانشناسی امروز با حذف این موضوع از قلمرو مطالعات و تحقیقات خود، گرفتار گونهای ناتمام نگری، جزء بینی و نمود گرایی گردیده و به تعبیر برخی از اندیشمندان به مطالعه تن بیسر پرداخته است. از این رو، در افکندن هر طرح نوی در روانشناسی بر بنیان الگوی اسلامی، مستلزم بازسازی و نوسازی ساختمان این علم بر شالوده موضوع فراموش شده آن یعنی روان خواهد بود.
سخن دیگر این است که هرچند در متون اسلامی یعنی قرآن کریم و کلام معصومان علیهم السلام مقولهای به نام روانشناسی اسلامی وجود ندارد، اما نکتهها و آموزههایی فراوان برای الهام گرفتن و پی افکندن دانشی به نام روانشناسی اسلامی عرضه شده است. مگر نه این است که حکمای مسلمان همچون کندی، فارابی، سهروردی، ابن سینا و ملاصدرا بدون پیروی و تقلید محض از حکمای یونان، آزاد اندیشانه و مبتکرانه با میراث فلسفی یونان روبرو شدند، از قرآن و روایات و ادعیه الهام گرفتند و سرانجام فلسفۀ اسلامی را با مسائلی تازه و سبکی جدید پی ریختند؟