در هزاره ی سوم، منابع انسانی هدایت کننده ی سازمان ها و تجارت خواهد بود و محیط رقابتی را برای آنان به وجود خواهد آورد. امروزه منابع انسانی نقش استراتژیک دارد و نقش قدیمی و کلیشه ای امور کارکنان را از رده خارج نموده است. مدیریت منابع انسانی فرایند به کارگیری موثر و کارآمد منابع انسانی را در راستای تحقق اهداف سازمانی را بیان می کند. کتاب حاضر در نه فصل تدوین شده است. در فصل اول کلیاتی در خصوص منابع انسانی بازگو شده است. فصل دوم به "محیط منابع انسانی" اختصاص یافته است. در این فصل محیط منابع انسانی به دو دسته ی "محیط خارجی منابع انسانی" و "محیط داخلی منابع انسانی" تقسیم بندی شده است. در فصل سوم به بینش منابع انسانی اشاره شده و در تعریف آن آمده است: "بینش منابع انسانی عبارت است از تبدیل باورها به اهداف، فرهنگ به استراتژی و رویا به واقعیت و در حقیقت بینش اساس حیات سازمان است" در فصل چهارم اهداف منابع انسانی تبیین گردیده است. نویسندگان دستیابی به این اهداف را غایت کار بخش منابع انسانی دانسته و آن را تداعی گر نقطه ی راهنمایی سازمان می دانند. فصل پنجم "استراتژی منابع انسانی" نامیده شده و تصریح گردیده است: "استراتژی منابع انسانی بر مقاصد و ماموریت های خاص سازمان درباره ی آن چه که باید انجام شود و تغییراتی که باید در نیروی انسانی سازمان اعمال گردد، تمرکز دارد". فصل ششم، مطالبی را در زمینه ی برنامه های منابع انسانی دربرمی گیرد که خود شامل چهار مرحله ی "تشخیص سیستم منابع انسانی"، "ایجاد جدول زمان بندی برای هر سیستم"، "ایجاد اتحاد میان سیستم های تعریف شده در آن سال" و "کار بر روی برنامه های اجرایی" است. فصل هفتم به موضوع انتخاب منابع انسانی اختصاص یافته که هدف از آن گزینش مناسب ترین افراد، رسیدن به اهداف سازمانی، تطبیق شرایط متقاضیان کار با شرایط احراز مشاغل و تصدی شغل مربوطه است. آموزش و بهسازی منابع انسانی موضوع فصل هشتم کتاب است که هدف از آن تضمین بقا و ارتقای سازمان از طریق هماهنگی با تغییرات و تحولات مختلف در درون و برون سازمان و ارتقای سطح کمی و کیفی عملکرد فردی و سازمانی و ارتقای سطح بهره وری است. در فصل نهم بررسی منابع انسانی مطرح گردیده که خود دارای سه مرحله ی اجرای حسابرسی"، "انجام ارزیابی" و "ایجاد هماهنگی و انسجام با استراتژی های اصلی منابع انسانی" است.