روانشناسی ژنتیک یا تحولی، عنوان درسی است که به دنبال یک سلسله تغییر و تحول اساسی یعنی باز سازماندهی علمی و آموزشی دانشگاه تهران و تأسیس گروههای آموزشی و استقرار نظام واحدی، در برنامه دروس گروه روانشناسی برای نخستین بار گنجانده شد و از آغاز تدریس این رشته به نگارنده محول گردید. روانشناسی تحولی که امروزه در دانشگاههای سراسر جهان به عنوان درس پایه تدریس میشود، به مسئلۀ مبنا و تحول رفتار توجه دارد. از این نظر به معنایی دقیق، روانشناسی تحولی عبارت است از بررسی تحول روانی در فرد یا در نوع. اما در هر حال این روان پدید آیی، که در یک حرکت محدود از زاویه شکل گیری شناخت بیشتر قابل بررسی است، در یک حرکت فراگیر حاکی از شکل گیری دامنههای مختلف سازمان روانی است.
باید نخست خواننده را متوجه این نکته ساخت که کلمۀ ژنتیک که در ترکیب روانشناسی ژنتیک به کار رفته است، کلمهای است که در نیمۀ دوم قرن نوزدهم یعنی پیش از آن که زیستشناسان آن را در شکل و معنای دیگری به کار برند، توسط روانشناسان وارد میدان شده است. در زبان کنونی زیست شناسان، کلمه ژنتیک به صورت اسم و از ریشه یونانی منحصرا برای بیان مکانیزمهای وراثت مورد استفاده قرار میگیرد، در حالی که کلمۀ ژنتیک در عبارت روان شناسی، به عنوان صفت و از ریشه لاتینی، برای مشخص کردن پدید آیی فرایندهای روانی و تحول آنها به کار برده میشود.
پیشگفتار
بخش اول: کلیات
فصل اول: دیدگاهها و روشها
فصل دوم: پایههای شکل گیری و روانشناسی علمی
فصل سوم: گستره موضوع ها، نظریهها و مراحل
بخش دوم: نظامهای تحولی بنیادی
فصل چهارم: گستره چرخهها و نظامها
فصل پنجم: نظام گزل
فصل ششم: نظام والن
فصل هفتم: نظام روان تحلیلگری
فصل هشتم: بازتابشناسی تحولی: بازتاب شرطی، یادگیری و هشیاری
فصل نهم: نظام پیاژه
بخش سوم: بررسی اجمالی دورههای تحول از نطفه تا مرگ
فصل دهم: دوره پیش تولدی
فصل یازدهم: دوره کودکی
فصل دوازدهم: دوره نوجوانی
فصل سیزدهم: بزرگسالی
فصل چهاردهم: پیری: روزهای پایانی
بخش چهارم: فرایندهای اساسی
فصل پانزدهم: بازی
فصل شانزدهم: تقلید
لغتنامه
کتابنامه
واژه نامه (فارسی - فرانسه - انگلیسی)
واژه نامه (انگلیسی - فرانسه - فارسی)
نمایه نام ها
با توجه به این نکته که علم در حکم شناخت قوانین طبیعت است، روان شناسی علمی نیز می کوشد تا میدان علم را در حد بررسی رفتار حیوان و انسان، به منزله اجزای طبیعت، توسعه بخشد. از این زاویه و با دید طبیعت نگری، روان شناسی بر اساس مشاهده و آزمایش به تدوین قوانین رفتار می پردازد.
اما روان شناسی فقط بر پایه تدوین و در نتیجه تبیین علمی رفتار تکیه نمی زند بلکه با توجه به چگونگی زندگی و با تألیف معارفی که در اختیار دارد می کوشد تا موجودات و از آن میان خصوصاً انسان را به کمک کلیه روش هایی که به نتایج قابل توجهی منتهی می شوند بفهمد و درک کند. از این زاویه، روان شناسی با یک دید انسانی نگری نیز به مطالعه رفتار روی می آورد.