برای صاحبان اندیشه بسیار محسوس است که ما شرایط مناسب و مساعدی به لحاظ فرهنگی برای رشد موسیقی علمی نداریم. این خطای گذشتگان و اجداد ماست و ربطی به امروز ندارد. فراموش نکنیم که در شصت هفتاد سال پیش، این هنر ناب بهانه ای برای خوش تر شدن مجالس بزم متمولین، شاهان و اعیان و اشراف بود. در جامعه ای که مقام موسیقی تا به این حد پایین بیاید، طبعاً نمی توان انتظار داشت که این هنر واجد پویایی و گسترش علمی باشد. در سطح بین الملل نیز گرفتاری دیگری مطرح است. وجود سازمان های بسیار متنفذ و متمول صفحه سازی و ضبط صدا به طریقه ی الکترونیکی، تهدیدی جدی برای ذوق مردم هنردوست به حساب می آید. این کمپانی های چند ملیتی ذوق اکثریت مردم دنیا را تحت کنترل خود درآورده اند و به طرفی هدایت می کنند که از دیدگاه مسائل اقتصادی و بازاریابی به نفع پول و سرمایه است. موسیقی علمی در سطح بین الملل نیز دچار فاجعه شده است.
در هر صورت یک نوع موسیقی داریم که تداوم تفکر است. جدی است و ابزار تفنن نیست، این موسیقی باید به مردم شناسانده شود.