جی. جى. بالارد در رمان متفاوت امپراتورى خورشید، برخلاف بسیارى از آثارش رئالیسم کثیفى را به تصویر می کشد که ناشى از حضور وى در جنگ جهانى دوم، در منطقه ی شرق آسیا است. پسر نوجوان رمان که از خانواده ی بازرگانان انگلیسى مقیم چین است، در روزهاى آغازین جنگ گم شده و سال ها در اردوگاه هاى مختلف اسیران خارجى، در دست نیروهاى ژاپنى باقى مى ماند امپراتورى خورشید با این داستان تکان دهنده، نه شرح رویاپردازى هاى قهرمان انگلیسى خود است و نه قصد حساب کشى از ژاپنى ها و متجاوزین را دارد. به واقع این رمان که فرم روایى آن، تمایل به امپرسیونیسم تصویرى و عینى دارد، روایتى از فنا شدن روحیه ی استعارى و متمدن نگهداشته شده ی انسان مدرن است که آرام آرام با خشونت کنار مى آید و به راحتى آن را یک اصل رفتارى برمى شمارد. تفاوت عمده ی رمان بالارد با بسیارى از آثار جنگ در این است که اثرى هارمونیک به شمار نیامده و کلیت روایت به شکل آواها و نت هاى پراکنده و پشت سر هم، تنها تسلسل روایى را حفظ مى کنند.