دامنه و شمول تفسیر اسطوره ای به نوعی دامنگیر تمامی پدیده های طبیعی بشری بوده و این نوع تبیین بر همه ی گستره های فکری انسان سایه افکنده است. از این رهگذر، اسطوره را می توان بازتابی خلاق از چگونگی تحول فکری و روحی انسان در ارتباط با واقعیت دانست. روایت اسطوره ای انعکاسی از دریافت و شناخت آدمی از واقعیت است و بر پیش فرض ها و بدیهیات آغازینی استوار است که واقعیت را از رهگذر این بدیهیات می شناسد و تبیین می کند. با این تعبیر، جهان اسطوره جهانی است سرشار از تصاویری بی پیرایه، که به منزله ی اموری عینی، عین واقعیت اند. پژوهش در درونمایه ی اسطوره کوششی است در شرح و شناخت روند شکل گیری این جهان بازآفریده از تصاویر. بررسی و تجزیه و تحلیل اسطوره، گذشته از شناخت پیش فرض های ذهنی، منوط به بررسی مولفه ها و پیوند عناصر درونی و شیوه ی کارکرد آنها با هم از سویی، و مقایسه و تطبیق این عناصر با اسطوره های مشابه آن از سوی دیگر است؛ این بررسی و پژوهش ها ما را به ساختار فکری و ارزش گذاری های فرهنگی یک قوم رهنمون می شود.