سبد خرید شما خالی است.
وکیل مدافع (به تماشاچی متهم): آقا، واسه ی یه بار هم که شده توی زندگی تون نشون بدین که یه مردین… این تفنگ رو بردارین، برین پشت صحنه و یه گلوله توی مخ تون خالی کنین. دادستان: فقط یه گلوله، درد نمی گیره، هیچی حس نمی کنین… همه هم براتون کف می زنن، برای همچین پایان درخشانی، ما هم می تونیم بریم خونه هامون… اگه این کار رو بکنین یعنی همه چیز از بین نرفته، یعنی یه چیزی هنوز توی اون بالا خونه تون تپش داره… یه جرقه… در آخرین ثانیه ی زندگی تون، عمق جنایت تون رو فهمیدین…