حالا همه هستند. همه ی آدم های این شهر؛ مثل مرده نگاه می کنند به سیاوش که به آتش می رود. هیاهو و همهمه و می گویند: «رسم کهن! گناهکار به آتش می رود. خاکستر می شود، اگر ناپاک باشد. می گذرد از آتش، اگر پاک باشد.»