ذهن بی خانمان بررسی سه تن از جامعه شناسان معاصر درباره ی تأثیر فرایند نوگرایی و نهادهاسی مدرن بر آگاهی مدرن به ویژه در جوامع جهان سوم است: یعنی تأثیر دو دسته از فرایندهای نهادی مدرن به مثابه حاملان اولیه (فناوری، اقتصاد و دیوان سالاری مدرن) و حاملان ثانوی (شهرنشینی، آموزش همگانی و ارتباط های جمعی) نوسازی بر شکل گیری آگاهیِ مدرن. همچنین در این بررسی، جریان های مخالف نوگرایی در شکل های نوسازی ستیزی و نوسازی زدایی در مرکز توجه قرار گرفته اند. درحالی که جریان اول به صورت واکنش بنیادگرایانه ی سنت در برابر مدرنیته در جوامع جهان سوم بروز می کند، جریان دوم در شکل واکنش ضد فرهنگ در برابر سیطره ی عقلانیت ابزاری در جوامع فرا-صنعتی ظاهر می شود. در برابر بروز بی خانمانی ذهن در جامعه ی مدرن به منزله ی مهم ترین پیامد و عارضه ی نوگرایی، واکنش های مخالف در هر دو گرایش به جست وجوی یافتن کاشانه برای انسان مدرن برآمده اند.
کتاب حاضر، بیشتر ویژگی فرهنگی مدرنیته را مورد مطالعه قرار داده است. چارچوب ارزشیابی نظری آن بر جامعه شناسی شناخت مبتنی است که از علاقه به کاربرد پدیدارشناسی در جامعه شناسی سرچشمه می گیرد: رهیافتی در سطح تحلیل آگاهی کنشگران (ساخت آگاهی روزمره) و ربط آن به ساخت اجتماعی واقعیت. بنابراین، برداشت حاضر، در قیاس با رویکرد نظریه های کلان ساختاری جامعه شناسی معاصر، در سطحی خُرد به واقعیت اجتماعی می پردازد.