سبد خرید شما خالی است.
من همسرم را به قتل رساندم و جنازه اش را در یک چاه قدیمی انداختم تا کسی آن را نبیند. پسرم در انجام این جنایت همدست من بود. البته به عنوان یک آدم چهارده ساله نمی توان او را مسئول دانست، در واقع این من بودم که با سوءاستفاده از ترس ها و سرکوب اعتراض های کاملاً طبیعی اش در طول یک دوره ی دوماهه او را اغفال کردم. همه چیز را به طور کامل برایتان تعریف می کنم. این اعتراف نامه ی من است.