در داستان تاریک و جذاب معامله ی منصفانه، کینگ، خواننده را با استریتر ـ مردی مبتلا به سرطان ـ آشنا می سازد. او که برای افزایش طول عمرش حاضر است دست به هر کاری بزند، معامله ای عجیب با فروشنده ی دوره گردی انجام می دهد، فروشنده ای که کارش افزایش و تمدید چیزها است. اما برای هر معامله، قیمتی گزاف باید پرداخت. در داستان یک ازدواج موفق، خواننده با این سؤال روبه رو می شود: آیا امکان شناخت واقعی هرکسی وجود دارد، حتا آنان که بسیار دوست شان داریم؟ زمانی که شوهر دارسی به یکی از سفرهای کاری اش رفته، دارسی در پی یافتن باتری به گاراژ خانه می رود و پایش به جعبه ای در زیر میز می خورد. این اتفاق کوچک، او را به کشف اسرار تاریک و وحشتناک شوهرش پس از بیست وپنج سال ازدواج سوق می دهد. چه کار می کنید اگر مردی که همیشه آراسته و مرتب است، همان مردی نباشد که شما فکر می کنید می شناسید؟ و حالا او در راه بازگشت به خانه است...