اگر به احساس غریزی اولیه ام اعتماد کرده بودم، ممکن بود این پیشگفتار را ننویسم. شهود مفهومی است که کاملا با آن آشنا هستم. من دکترای روانشناسی با تخصص عصب شناسی رفتار دارم. بنابراین در ابتدا چند فصل اول این کتاب چندان توجه مرا جلب نکرد. هرچند آن فصل ها برای معامله گرانی که با موضوعات روانشناسی آشنایی ندارند می توانند شروع بسیار خوبی باشند. توصیه می کنم به طور ویژه بر روش های ابتکاری قضاوت و چگونگی تأثیرگذاری آنها بر معامله گری تمرکز کنید زیرا در تصمیمات معاملاتی بسیار مهم هستند. برخی از موضوعات جالب دیگری که در فصل های اول این کتاب مورد بررسی قرار گرفته اند عبارتند از: تفاوت نیمکره راست و نیمکره چپ مغز، پدیده های گروهی و نحوه تأثیر آنها بر معامله گری، شبکه های عصبی و شهود و خطرات شهود.
در معامله گری بیشتر اوقات لازم است به سرعت تصمیم گیری کنید و آنقدر فرصت ندارید که بتوانید از تفکر تحلیلی استفاده نمایید. تفکر تحلیلی برای گرفتن یک تصمیم منطقی چندین مرحله را طی می کند؛ از این رو فرآیندی کند است. در اینجاست که نقش تفکر شهودی پررنگ تر می شود. این شیوه به مغز کمک می کند بعضی از مأموریت های سخت و پیچیده را به ضمیر ناخودآگاه محول کند. اما متأسفانه بسیاری از معامله گران این نوع تفکر را نادیده می گیرند. در حالی که اگر شهود خود را به کار بگیرند، به موفقیت های زیادی دست خواهند یافت. در کتاب معامله گری از عمق وجود، کورتیس فیث نشان می دهد چگونه شهود خود را پرورش دهید و در مواقع حساس از آن برای گرفتن بهترین تصمیمات معاملاتی بهره ببرید. همچنین او استراتژی معامله گری نوسانی را توضیح می دهد و نشان می دهد که چگونه می توان شهود را با این استراتژی ترکیب کرد.
در کتاب «معاملهگری از عمق وجود»، کورتیس ام. فیث، یکی از معامله گران موفق و ماهر، نظریههای خود در مورد چگونگی ترکیب شهود با مهارتهای معاملهگری را به اشتراک میگذارد. فیث اعتقاد دارد که قدرت شهود، که نتیجهی تجربیات و یادگیریهای ما است، میتواند یک وسیلهی قدرتمند برای گرفتن تصمیمات بهتر در بازارها باشد.
در فصل اول کتاب، فیث به ما نشان میدهد که چرا باید به ندای درون خود گوش دهیم. او باور دارد که این صدای درون، همان شهود ماست که به ما کمک میکند تا بهترین تصمیمات را بگیریم، حتی زمانی که وقت کافی برای تحلیل نداریم.
فصل دوم به هدف و معنای واقعی شهود میپردازد. فیث معتقد است که شهود یک راهنمای ناخودآگاه است که از تجربیات گذشته ما نشأت گرفته و میتواند در گرفتن تصمیمات آینده کمک کند.
فصل سوم و چهارم به نحوه استفاده از مغز و ساختار بازارها میپردازند. فیث شرح میدهد که چگونه ما میتوانیم از هر دو نیمکره مغزی خود بهره برداری کنیم، نیمکره چپ که مسئول تفکر منطقی است و نیمکره راست که مرکز شهود و خلاقیت ما است.
در فصلهای بعدی، فیث توضیح میدهد که چگونه میتوانیم شهود خود را آموزش دهیم و به آن اعتماد کنیم. او بر این باور است که با تمرین و تکرار، ما میتوانیم مهارتهای معاملهگری خود را افزایش دهیم و از شهود بهره برداری کنیم.
فصل نهم و آخر به اهمیت تعادل در معاملهگری و هنر آن میپردازد. فیث اعتقاد دارد که یک معاملهگر موفق باید همیشه به دنبال تعادل بین خرد و شهود باشد. او همچنین در ضمیمهی کتاب به نقش هوش مصنوعی در معاملهگری میپردازد و نحوهی ترکیب آن با شهود انسانی را بررسی میکند.
«معاملهگری از عمق وجود» یک راهنمای کامل برای کسانی است که میخواهند از شهود خود بهره برداری کنند و به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شوند. کورتیس ام. فیث با تجربهها و مثالهای واقعی خود به ما نشان میدهد که چگونه میتوانیم از قدرت واقعی مغز و شهود خود بهره ببریم.